گاوآهن

[ هَ ] (اِ مرکب) آهنی که بر یوغ
است. خیش، آهن جفت، فدان، ایمد. سپار؛
مجموع گاو و یوغ و چوب و آهن آن. آهنی
باشد که بر سر قلبه نصب کنند و زمین را بدان
شیار نمایند ...

[ هَ ] (اِخ) کاوآهن. دهی است
جزء دهستان کیوان بخش خداآفرین
شهرستان تبریز، واقع در ۱۹ هزارگزی جنوب
خاوری خداآفرین و ۱۹ هزارگزی شوسهٔ اهر
به کلیبر. کوهستانی، گرمسیر مالاریائی،
دارای ۱۴۰ تن سکنه. آب آن از چشمه و
محصول آنجا ...

(هَ) (اِ.)ابزاری برای کندن و شخم زدن زمین دارای تیغه یا تیغه های فولادی سنگین که
به وسیله چهارپا به ویژه گاو بر روی زمین کشیده می شود.

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca گاوآهن sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki گاوآهن sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.