ظهیر

ظهیر nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca ظهیر nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ ظَ ] (ع ص، اِ) هم پشت. مدد. یار.
یاور. مددکار. ظِهرة. ظُهرة. پشتیوان.
پشتیبان. یاریگر. کمک. ج، ظُهَراء. (مهذب
الاسماء): {/Bوَ اَلْمَلاََئِکَةُ بَعْدَ ذََلِکَ ظَهِیرٌ.
۲۱-۲۵۶۶:۴/}(قرآن ۶۶/۴).
بدان منگر ای خواجه گر ظاهری
نبینی همی مرد ...

[ ظَ ] (اِخ) ابن رافع. صحابی است.

[ ظَ ] (اِخ) ابن محمد ابوالمنذر. تابعی
است.

[ ظَ ] (اِخ) ابوبکر احمدبن علی بلخی.
متوفی در ۵۵۳ هـ . ق. او راست: شرح الجامع
الصغیر محمدبن حسن شیبانی، ممدوح
مسعودسعد. رجوع به شواهد کلمهٔ ظهیر شود.

[ ظُ هَ ] (اِخ) نام گروهی است از عرب.
رجوع به بنی ظهیر شود.

[ ظَ ] (اِخ) حسن بن ظئر، مکنی به
ابی علی فارسی، معروف به ظهیر. مردی فقیه
و لغوی و نحوی بود و در قاهره به سال ۵۹۸
هـ . ق. بدرود حیات گفت. یاقوت گوید
ابوجعفر محمدبن عبدالعزیز الادریسی
الحسنی ...

[ ظَ ] (اِخ) ظهیرالدین طاهربن محمد
الفاریابی، مکنی به ابوالفضل، ملک الکلام و
صدرالحکماء. دولتشاه سمرقندی در تذکره
گوید: شاعری است به غایت اهل و فاضل و
در شاعری مرتبهٔ عالی دارد چنانکه بعضی از
اکابر و افاضل متفقند که سخن او ...

[ ظَ ] (اِخ) ظهیرالمُلک. رجوع به
علی بن حسن بیهقی، شرف الدین ظهیرالملک
عامل هراة شود. (تتمهٔ صوان الحکمة).

[ ظَ ] (اِخ) فارسی. شهرزوری گوید
شهاب الدین مقتول بصائر را نزد ظهیر خوانده
بوده است. رجوع به تتمهٔ صوان الحکمة ج ۱۲
ص ۸ شود.

[ ظَ ] (اِخ) فاریابی. رجوع به
ظهیرالدین طاهر... شود.

(ظَ) [ ع . ] (ص .) پشتیبان ، یاری کننده .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca ظهیر sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki ظهیر sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful