شعاع

شعاع nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca شعاع nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ شَ ] (ع ص) رای پریشان. (منتهی
الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). رای متفرق. (مهذب الاسماء).
|| (اِ) خار خوشه. (منتهی الارب) (آنندراج)
(ناظم الاطباء). سفا. داس. (یادداشت
مؤلف). رجوع به شُعاع و ...

[ شَ ] (ع مص) شَعّ. (اقرب الموارد)
(ناظم الاطباء). پریشان شدن. رجوع به شع
شود. || پریشان کردن خون و جز آن.
(منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به شع و
شُعاع شود.

[ شِ ] (ع اِ) خارخوشه. شُعاع. (اقرب
الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شَعاع و
شُعاع شود. || جِ شُعاع. (اقرب الموارد)
(آنندراج). رجوع به شُعاع شود.

[ شُ ] (ع اِ) خار خوشه. (از اقرب
الموارد) (ناظم الاطباء). داس خوشه. (مهذب
الاسماء). بیخ خوشهٔ جو و گندم. (مقدمهٔ لغت
میر سیدشریف جرجانی ص ۲۳). رجوع به
شِعاع و شَعاع شود. || ...

(شُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نور خورشید. 2 - روشنایی ، پرتو. 3 - نصف قطر، خطی مستقیم
از مرکز دایره به نقطه ای از محیط دایره .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca شعاع sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki شعاع sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful