بم

بم nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca بم nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ بُ ] (از فرانسوی، اِ) مخفف بُمب در تداول
عوام فارسی زبانان. (از یادداشت مرحوم
دهخدا). رجوع به بمب شود.

[ بُ م م ] (ع اِ) بوم، که جغد باشد. (منتهی
الارب) (از ذیل اقرب الموارد از قاموس).

[ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان دستگردان
بخش طبس شهرستان فردوس. سکنهٔ
آن ۲۳۳ تن. آب آن از قنات و محصول آن
غلات و گاورس و خرما است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).

[ بِ مَ ] (ع حرف جر +اسم) (از: حرف
جر «ب» +اسم استفهام ما). مخفف بما. به
چه؟ (ترجمان القرآن جرجانی). چگونه و به
چه وضع؟ (ناظم الاطباء).

[ بَ ] (اِخ) (شهرستان...) یکی از
شهرستانهای استان هشتم کشور و حدود آن
بشرح زیر است : ازشمال به شهرستان
کرمان و لوت زنگی احمد. از جنوب به
کوهستان نمداد و شاه. از شرق به شهرستان
زاهدان. از ...

[ بَ ] (اِخ) شهریست [ به ناحیت کرمان ] با
هوای تن درست و اندر شهرستان وی
حصاریست محکم و از جیرفت مهتر است و
اندر وی سه مزگت جامع است یکی خوارج
را و یکی مسلمانان را و یکی ...

[ بَ م م ] (معرب، اِ) تار سطبر بلندآواز از
تارهای رود. (منتهی الارب). وتر و تار ستبر
از تارهای مزهر. (از ذیل اقرب الموارد از
قاموس). رود ستبر. (دهار). نام زفت ترین تار
بربط. (از مفاتیح). ج، بُموم. (منتهی الارب)
(دهار). و رجوع ...

[ بَ ] (اِ) آوای حاصل از زدن با کف دست
نیک ناگشاده بر سر کسی. حکایت صوت با
کف دست که اندک انگشتانش فراهم آمده
باشد بر سر کسی زدن. || عمل با دست زدن
به ...

[ بَ ] (ص، اِ) صدای پر و بانگ بلند که از
تار و رود و جز آن برآید، مقابل زیر که آواز
باریک باشد. (ناظم الاطباء). صدای پر و بانگ
بلند که از نقاره و رود برآرند، در مقابلهٔ ...

(بَ) ( اِ.) صدای درشت و خشن آدمی و ساز. مق . زیر.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca بم sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki بم sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful