بلی

بلی nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca بلی nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ بُ لی ی ] (ص نسبی) منسوب به
ابی بلی، و آن کنیت جد عمروبن شاس بن
ابی بلی است. (از اللباب فی تهذیب الانساب).

[ بِ لْ لی ی / بِ لْ لا / بَ لْ لا / بِ لْ لا /
بُ لْ لا / بَ لی ی / بِ لی ی ] (ع اِ) علم است
مر بعد و دوری را. ...

[ بُ لْ لا ] (ع اِ) توانگری بعد افلاس.
(منتهی الارب). غِنی ََ پس از فقر. (از اقرب
الموارد).

[ بِ لْ لی ] (اِ) به هندی سنور است.
(فهرست مخزن الادویه) (تحفهٔ حکیم مؤمن).

[ بِ لا ] (ع مص) کهنه شدن جامه.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ترجمان
القرآن جرجانی). بَلاء. و رجوع به بلاء شود.
|| پیر گشتن. (منتهی الارب). || «بلیة»
گردانیده شدن ناقه. (ناظم الاطباء). ...

[ بَ لی ی ] (اِخ) قبیله ایست از قضاعه و
نسبت بدان بَلَویّ شود. (منتهی الارب). و
رجوع به بلوی شود.

[ بِ لْ یْ ] (ع ص) کهن و کهنه : فلان
بلی أسفار؛ سفرآزموده و کهن و لاغر گشته در
آن. (منتهی الارب). یعنی هم سفر تجارت او
را کهن کرده است. (از اقرب الموارد).
|| ...

[ بَ ] (از ع، ق) ممال بَلی ََ و آن لفظی
است که برای تصدیق کلام آید. در اصل این
لفظ عربی است به فتح لام مگر فارسیان به
کسر لام استعمال کنند. (غیاث). در جواب
استفهام نفی آید ...

[ بَ لی ی ] (ع ص) کهنه و پوسیده. (از
اقرب الموارد).

[ بَ لا ] (ع ق) آری، و آن جواب استفهام
معقود به جحد است، و آنچه را گفته شود
ایجاب میکند. (منتهی الارب). اثبات است
آنچه را پس از نفی آید، چنانکه «نعم» اقرار
است به نفی گذشته لذا ...

(بَ) (ق .) بله ، آری .

(بِ لا) [ ع . ] (اِمص .) کهنگی ، آوارگی .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca بلی sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki بلی sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful