بزرگ

بزرگ nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca بزرگ nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ بُ زُ ] (اِخ) ابن شهریار. ناخدا،
سیاح و رحاله و دریانوردی ایرانی از مردم
رامهرمز که در سدهٔ سوم هجری میزیسته
است. او راست: عجائب الهند بره و بحره و
جزائره. این کتاب در لیدن و مصر بطبع رسیده ...

[ بُ زُ ] (اِخ) (میرزا... قائم مقام) پدر
میرزا ابوالقاسم قائم مقام موسوم به میرزا
عیسی و مشهور به میرزا بزرگ. وزیر
فتحعلی شاه قاجار و از ادیبان و منشیان عصر
خود بود. و رجوع به سبک شناسی ج ۳ و
فهرست آن، ...

[ بُ زُ ] (اِخ) لقب خواجه نظام الملک.
(تاج العروس از یادداشت دهخدا). لقب
محدث جلیل نظام الملک حسن بن علی بن
اسحاق بن عباس طوسی، مکنی به ابوعلی،
صاحب نظامیهٔ بغداد، متوفی در سنهٔ ۴۵۸
هـ . ق. (یادداشت بخط ...

[ بَ رَ ] (اِ) بزرک. تخم کتان. (ناظم
الاطباء). دانه ایست که از آن روغن چراغ
گیرند و بعربی کتان گویند. (آنندراج) (غیاث
اللغات). رجوع به بزرک شود.

[ بُ زُ ] (ص) ضد خرد. (شرفنامهٔ
منیری). ضد کوچک. (آنندراج). نقیض
کوچک. (ناظم الاطباء) (برهان). مقابل
کوچک، چنانکه کلان مقابل خرد و درشت
مقابل ریز و کبیر مقابل صغیر. مقابل خرد.
اکبر. جلیل. ضخم. (یادداشت بخط دهخدا).
عَبَنبل. نعند. (منتهی ...

(بُ زُ) (ص .) 1 - دارای حجم ، وسعت یا کمیت زیاد. 2 - برجسته ، نمایان . 3 - بالغ
، بزرگسال . 4 - دارای سن بیشتر. 5 - عنوان احترام آمیز برای پدر، مادر، دایی و...
6 - رییس ، پیشوا.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca بزرگ sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki بزرگ sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful