برگ

برگ nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca برگ nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ بِ ] (اِخ) آلبان. (۱۸۸۵ -۱۹۳۶ م.)
آهنگ ساز اتریشی، شاگرد آ. شونبرگ و از
پیروان او. طرفدار آتونالیته (دستگاه جدید
تحریر نتهای موسیقی که تابع قوانین تن
نیست)، مصنف اپرای وتزک . (از فرهنگ
فارسی معین) (از ...

[ بَ ] (اِ) بلگ. پلک. (فرهنگ فارسی
معین). رجوع به پلک شود.
- برگ چشم؛ مژهٔ چشم که به عربی جفن
خوانند. (آنندراج). بلگ چشم. (ناظم
الاطباء).

[ بَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
درزآب بخش حومهٔ شهرستان مشهد. سکنهٔ
آن ۱۷۸ تن. آب آن از قنات و محصول آن
غلات و چغندر است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).

[ بَ ] (اِ) آن جزء از هر گیاهی که نازک
و پهن است و از کناره های ساقه و یا
شاخه های باریک میروید. (ناظم الاطباء). به
عربی ورق گویند. (از برهان). جزوی از گیاه
که نازک و پهن ...

(بَ) ( اِ.) 1 - توشه ، آذوقه . 2 - اسباب و اثاثیة زندگی . 3 - میل ، آرزو. 4 -
اسباب و سامان .

( ~.) [ په . ] ( اِ.) 1 - اندامی از گیاه که از جوانه های روی ساقه یا شاخه پدید
می آید، بلگ . 2 - واحدی برای کاغذ یا آنچه به صورت کاغذ است ، ورق ، ورقه .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca برگ sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki برگ sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful