باغ

باغ nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca باغ nə mənasıdır? Farsca - Farsca

(اِخ) دهی است از دهستان قوشخانه
بخش باجگیران شهرستان قوچان که در ۷۰
هزارگزی شمال باختر باجگیران واقع است.
ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با ۲۳۸
سکنه و آب آن از چشمه و قنات تأمین
میشود. محصول عمدهٔ آن غلات و ...

(اِخ) ده کوچکی است از دهستان مارز
بخش کهنوج شهرستان جیرفت که در ۱۵۰
هزارگزی جنوب کهنوج و ۱۰ هزارگزی
باختر راه مالرو انگهران به کهنوج واقع و
دارای ۴ تن سکنه است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۸).

(اِخ) دهی است از دهستان صحرای باغ
بخش مرکزی شهرستان لار که در ۶۰
هزارگزی جنوب باختر لار در کنار راه فرعی
لار به بیرم در جلگه واقع است. ناحیه ای است
گرمسیر با ۳۳۷ تن سکنه و آب آن ...

(اِخ) دهی است از دهستان قائد رحمت
بخش زاغهٔ شهرستان خرم آباد که در ۲۰
هزارگزی شمال خاوری زاغه و ۱۱ هزارگزی
شمال راه شوسهٔ خرم آباد به بروجرد واقع
است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با
۲۱۵ تن سکنه ...

(اِخ) دهی است از دهستان حومهٔ بخش
شاهیندژ شهرستان مراغه که در ۲۶ هزارگزی
جنوب خاوری شاهیندژ و ۱۱ هزارگزی
جنوب باختری راه ارابه رو شاهین دژ به
تکاب واقع است. ناحیه ای است کوهستانی با
آب و هوای معتدل ...

(اِخ) دهی است از دهستان بریاجی
بخش سردشت شهرستان مهاباد که در ۳
هزارگزی خاور سردشت و یک هزارگزی
جنوب شوسهٔ سردشت به مهاباد واقع است.
ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی و
سردسیر با ۹۸ تن سکنه و آب آن از ...

(اِخ) دهی است جزء دهستان قره پشلو
بخش مرکزی شهرستان زنجان که در ۴۶
هزارگزی شمال باختر زنجان و در ۲
هزارگزی راه عمومی خلخال به زنجان واقع
است، ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با
۳۰۰ سکنه. آب آن از چشمه و ...

(اِخ) دهی است به مرو. قریه ای است در
دو فرسخی مرو که آنرا باغ و برزن نیز گویند.
(از معجم البلدان) (مراصدالاطلاع) (مرآت
البلدان ج ۱ ص ۱۶۱) (انساب سمعانی ج ۱
ورق ۶۱).

[ غِنْ ] (ع ص) طلب کننده. طالب. ج، بُغاة
و بُغیان. (تاج العروس) (اقرب الموارد).
- جمل باغ؛ لایلقح. (از اصمعی بروایت
تاج العروس). شتری که باردار نگرداند ناقه
را. (ناظم الاطباء).
|| ...

(ترکی، اِ) بند که از آن چیزی را بندند.
(غیاث اللغات). در ترکی بمعنی بند که از آن
چیزی را بندند. (آنندراج).

(اِ) بستان. روضه. مشترک است در
عربی و فارسی و جمع آن در عربی بیغان
است. (غیاث اللغات) (مهذب الاسماء).
گلستان. صاحب آنندراج گوید: از مولوی
حبیب اللََّه خان شنیده شد که باغ لغت عربی
است و بیغان جمع آن... در ...

[ په . ] ( اِ.) زمینی که دور آن را دیوار کشیده و در آن میوه یا گل کاشته شده است
، بوستان . ؛ توی ~ نبودن کنایه از: 1 - متوجه اصل مطلب نبودن . 2 - پخته نبودن .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca باغ sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki باغ sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful