باج

باج nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca باج nə mənasıdır? Farsca - Farsca

(اِخ) دهی است از طوس مولد فردوسی.
(آنندراج). رجوع به باژ شود.

(اِخ) موضعی است به انبار. احمدبن
یحیی بن جابر گوید بر علی بن ابیطالب
علیه السلام در انبار گذشتم، پس مردم ده با
هدایا به استقبال وی آمدند، حضرت فرمود
هدایا را گرد آورید و باجی واحد سازید.
چنان کردند و آن ...

(اِخ) رب النوع جهت، بین مغرب و
شمال. (تحقیق ماللهند چ لیپزیک ص ۲۳۳ و
۲۶۲). و رب «سوات» از منازل قمر.

(پیشوند) لغتی است در باز به زای عربیه
بمعنی مقلوب، و از اینجاست باژگونه و باژ.
(آنندراج) (انجمن آرا). ظاهراً در بعضی از
لهجه های ماوراءالنهر بمعنی باز و صورتی از
باز بوده است .

(اِ) معرب «با» و «وا» در سکبا و آش با.
ج، باجات. رجوع به «با» و «وا» در همین
لغت نامه شود.

(ع اِ) در اصطلاح موسیقی، بم. (دزی ج ۱
ص ۴۷).

(اِ) باژ که باج و باز و واج و واژ هم گفته
میشود، از ریشهٔ اوستائی وچ است که در
سانسکریت واچ و در پهلوی واج یا
واجک آمده است. همین ریشه در لاتینی
وکس و ...

(اِ) باج و باژ و باز از ریشهٔ باجی پارسی باستان مشتق است، و آن از ریشهٔ
بج اوستائی بمعنی بخش کردن و قسمت
کردن است. (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین)
(مزدیسنا بقلم معین ص ۲۵۳ و ۲۵۴). باژ و
پاژ. ...

[ په . ] (اِ.) کلیة دعاهای مختصر که زرتشیتان آهسته به زبان می رانند. واج و واژ و
باژ نیز گویند.

( اِ.) 1 - آنچه که در قدیم پادشاهان بزرگ از فرمانروایان زیردست می گرفتند. 2 -
خراج ، مالیات ، عوارض . 3 - گمرک . 4 - جزیه . ؛ ~به شغال ندادن به زور و قلدری
تسلیم نشدن .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca باج sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki باج sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful