اللََّه‌آباد

[ اَلْ لاه ] (اِخ) شهر مقدسی است در شمال غربی هندوستان که در محل تلاقی رودخانه های گنگ و جومنا واقع است. این شهر حاکم نشین ایالتهایی است که از اگره و آئود تشکیل
یافته اند. سکنهٔ آن ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است مخروبه از دهستان چادگان بخش داران شهرستان فریدن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱۰).

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان رستاق بخش اشکذر شهرستان یزد در ۶ هزارگزی شمال اشکذر و ۲۵۰۰ گزی جنوب باختری یزد متصل براه فرعی اللََّه آباد به اشکذر. جلگه و
معتدل است. سکنهٔ آن ۶۳۳ تن ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است کوچک از بخش حومهٔ شهرستان نائین، در ۳۰ هزارگزی جنوب خاوری نائین و ۸ هزارگزی باختر راه نائین به عقدا. جلگه و معتدل است. سکنهٔ آن ۶۰ تن
شیعه هستند و بفارسی ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان درب قاضی بخش حومهٔ شهرستان نیشابور در ۱۲هزارگزی خاور نیشابور. جلگه و معتدل است. سکنهٔ آن ۹۳ تن شیعهٔ فارسی زبانند. آب آن از
قنات و محصول آن غلات، و شغل ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند، در ۹۵ هزارگزی جنوب خوسف و ۳ هزارگزی باختر راه مالرو عمومی خوسف. جلگه و گرمسیر
است. سکنهٔ آن ۲۲۶ تن شیعهٔ فارسی زبانند. آب ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومهٔ شهرستان تربت حیدریه در ۲۵ هزارگزی جنوب تربت حیدریه و ۵ هزارگزی باختر شوسهٔ عمومی تربت حیدریه به
رشخوار. جلگه و معتدل است. سکنهٔ آن ۴۵۷ ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان پایین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، در ۲۲هزارگزی جنوب خاوری کدکن. جلگه و معتدل است. سکنهٔ آن ۱۷۰ تن شیعهٔ
فارسی زبانند. آب آن از رودخانه، و محصول آن غلات، ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان کهنه بخش جغتای شهرستان سبزوار، در ۲۴ هزارگزی باختر جغتای سر راه مالرو عمومی شریف آباد. دامنه و معتدل است. سکنهٔ آن ۱۷۴ تن
شیعهٔ فارسی زبانند. آب آن از ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان نقاب بخش جغتای شهرستان سبزوار در ۵۵ هزارگزی خاور جغتای سر راه عمومی شوسهٔ سبزوار. جلگه و معتدل است. سکنهٔ آن ۱۷۴ تن
هستند و بترکی و فارسی سخن میگویند. ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش بشرویه شهرستان فردوس در ۵ هزارگزی شمال باختری بشرویه سر راه اتومبیل رو بشرویه به نیگنان. دامنه و گرمسیر است. سکنهٔ
آن ۲۰۰ تن شیعهٔ فارسی زبانند. آب آن ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس در ۴ هزارگزی جنوب باختری طبس و ۴ هزارگزی جنوب شوسهٔ عمومی طبس به یزد. جلگه و گرمسیر
است. سکنهٔ آن ۱۴۰تن شیعهٔ فارسی زبانند. آب ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومهٔ شهرستان نیشابور در ۶هزارگزی جنوب باختری نیشابور. جلگه و معتدل است. سکنهٔ آن ۴۵ تن شیعهٔ فارسی زبانند. آب آن
از قنات و محصول آن غلات، و ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر در ۲۴ هزارگزی جنوب باختری بردسکن و ۲ هزارگزی خاور مالرو عمومی بردسکن به نیگنان.
جلگه و گرمسیر است. سکنهٔ آن ۳۱ تن شیعهٔ فارسی زبانند. ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان یوسف آباد دوآب پایین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، در ۲۱هزارگزی جنوب خاوری تربت جام سر راه مالرو عمومی تربت جام به
قلعه جام. جلگه و معتدل است و ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور در ۲۱ هزارگزی خاور فدیشه. جلگه و معتدل است. سکنهٔ آن ۳۳ تن شیعهٔ فارسی زبانند. آب آن از
قنات، محصول آن غلات، و شغل ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان حومهٔ غربی شهرستان رفسنجان در ۴ هزارگزی باختر رفسنجان و ۳ هزارگزی شمال شوسهٔ رفسنجان به یزد. جلگه و سردسیر است. سکنهٔ آن
۲۵۰ تن شیعه هستند که به فارسی ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل در ۱۲ هزارگزی باختر بنجار و ۵ هزارگزی راه مالرو افضل آباد به زابل. جلگه و گرم و معتدل است. سکنهٔ آن ۹۸۵ تن
هستند که ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان پشت رود بخش فهرج شهرستان بم به زاهدان، در۲۰هزارگزی باختر فهرج و ۲ هزارگزی جنوب شوسهٔ بم به زاهدان. جلگه و گرمسیر است.
سکنهٔ آن ۲۳۹ تن هستند که مذهب تشیع ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان حومهٔ بخش بمپور شهرستان ایرانشهر در ۹ هزارگزی خاور بمپور، و یک هزارگزی جنوب شوسهٔ بمپور به ایرانشهر. جلگه و گرمسیر است.
سکنهٔ آن ۲۰۰ تن هستند که مذهب تسنن دارند ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان برج اکرم بخش فهرج شهرستان بم واقع در ۱۲ هزارگزی جنوب باختری فهرج و ۳ هزارگزی راه فرعی بم به ریگان. جلگه و گرمسیر است.
سکنهٔ آن ۱۹۶ تن هستند که ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان نوق شهرستان رفسنجان در ۴۹ هزارگزی شمال باختری رفسنجان در کنار راه مالرو رفسنجان به بافق. جلگه و سردسیر است. سکنهٔ آن ۶۰ تن
هستند که مذهب تشیع دارند و ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است کوچک از سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت در ۱۵ هزارگزی جنوب سبزواران در کنار رودخانهٔ هلیل. سکنهٔ آن ۴۷ تن است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۸).

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است کوچک از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان در ۳۶ هزارگزی خاور رفسنجان و ۲۲ هزارگزی شمال شوسهٔ کرمان به رفسنجان. سکنهٔ آن ۲ خانوار
است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۸).

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است کوچک از دهستان انار شهرستان رفسنجان در ۷۵ هزارگزی شمال باختری رفسنجان و ۶ هزارگزی خاور شوسهٔ رفسنجان به یزد. سکنهٔ آن ۳ خانوار
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است کوچک از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان، واقع در ۵۳ هزارگزی باختر راور، در کنار راه فرعی کوهبنان بکرمان. سکنهٔ آن ۳ خانوار است.
(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است کوچک از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان، در ۳۸ هزارگزی جنوب خاوری مشیز و ۳ هزارگزی باختر راه فرعی قلعه عسکر -کرمان.
سکنهٔ آن ۶ تن است. (از ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است کوچک از بخش راور شهرستان کرمان در ۵ هزارگزی شمال راور و ۳ هزارگزی باختر راه فرعی راور به مشهد. سکنهٔ آن چهار خانوار است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۸).

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان سبلوئیه بخش زرند شهرستان کرمان در ۳۷ هزارگزی جنوب باختری زرند و ۲۰ هزارگزی خاور راه مالرو زرند به رفسنجان. سکنهٔ آن ۱۵ تن
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است کوچک از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان در ۱۸ هزارگزی جنوب باختری کرمان و ۴ هزارگزی باختر راه شوسهٔ کرمان -یزد. سکنهٔ آن
۲۰ تن است. (از ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان زیدآباد بخش مرکزی سیرجان در ۱۸ هزارگزی شمال سعیدآباد و ۱۳هزارگزی باختر راه مالرو زیدآباد -خیرآباد. سکنهٔ آن ۱۵ تن است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است کوچک از دهستان نمداد بخش کهنوج شهرستان جیرفت، در ۱۲۰ هزارگزی شمال خاوری کهنوج و ۴ هزارگزی خاور راه مالرو ریگان به کهنوج.
کوهستانی و گرمسیر است. ۴۵ تن سکنه دارد. (از فرهنگ ...

[ اَلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان قهاب صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان در یک هزارگزی خاور صیدآباد و شوسهٔ دامغان به سمنان. آب آن از قنات تأمین میشود.
محصول عمدهٔ آن غلات، پنبه، پسته و انگور، و ...

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca اللََّه‌آباد sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki اللََّه‌آباد sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.