اکبرآباد

اکبرآباد nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca اکبرآباد nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ اَ بَ ] (اِخ) نام شهری است در
کنار دریای جمنه که آنرا آگره هم خوانند.
(آنندراج). رجوع به آگره و سبک شناسی ج ۳
ص ۳۰۳ شود.

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
رشخوار بخش رشخوار شهرستان
تربت حیدریه. سکنهٔ آن ۴۷۴ تن و آب آن از
قنات و محصول عمدهٔ آنجا غلات و بادام و
انگور و ابریشم و پنبه. صنایع دستی زنان
کرباس و ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
خوسف شهرستان بیرجند. سکنهٔ آن ۴۰۸ تن
و آب آن از قنات و محصول عمدهٔ آنجا غلات
و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
۹).

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از بخش
فدیشه شهرستان نیشابور. سکنهٔ آن ۱۳۰ تن
و آب آن از قنات و محصول عمدهٔ آنجا غلات
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
عربخانهٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند.
سکنهٔ آن ۲۶۱ تن آب آن از قنات. محصول
عمدهٔ آنجا غلات و صنایع دستی زنان
قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۹).

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
کمین بخش زرقان شهرستان شیراز. سکنهٔ آن
۲۲۰ تن است. آب آن از قنات. محصول
عمدهٔ آنجا غلات و چغندر و میوه و صنایع
دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
کوار بخش سروستان شهرستان شیراز. سکنهٔ
آن ۱۲۳۶ تن است. آب آن از رودخانهٔ
قره آغاج و چشمه است. محصول عمدهٔ آنجا
غلات و چغندر و صیفی و صنایع دستی زنان
قالی بافی است. ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
جاباق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد.
آب آن از چاه و قنات و محصول عمدهٔ آنجا
غلات و پنبه و راه آن اتومبیلرو است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۶).

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
سگوند بخش زاغهٔ شهرستان خرم آباد. سکنهٔ
آن ۱۳۲ تن است آب آن از سراب آبستان و
محصول عمدهٔ آنجا غلات. صنایع دستی زنان
قالی بافی و جاجیم بافی است. راه آن
ماشین ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
ززماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد.
سکنهٔ آن ۱۳۵ تن. آب آن از چاه و قنات و
محصول عمدهٔ آنجا غلات و لبنیات است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۶).

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان ژان
بخش درود شهرستان بروجرد. سکنهٔ آن
۱۶۱ تن و آب آن از قنات و چاه و محصول
عمدهٔ آنجا غلات است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۶).

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از بخش
سلسله شهرستان خرم آباد. سکنهٔ آن ۳۵۰ تن
و آب آن از رودخانهٔ مهمان است. ساکنان آن
از طایفهٔ یوسف وند و چادرنشین و
ساختمان نشین هستند. محصول عمدهٔ آنجا
غلات و حبوب. ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
قلقل رود بخش شهرستان تویسرکان. سکنهٔ
آن ۱۴۷ تن است. آب آن از رودخانهٔ
قلقل رود. صنایع دستی زنان قالی بافی. راه آن
اتومبیلرو و محصول عمدهٔ آنجا غلات و
صیفی و انگور و ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
خزل بخش شهرستان نهاوند. سکنهٔ آن ۲۴۱
تن است آب آن از رودخانه و چشمه و
محصول عمدهٔ آنجا غلات و توتون و حبوب
و لبنیات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان.
سکنهٔ آن ۱۶۴ تن است. آب آن از چشمه.
صنایع دستی زنان قالی بافی و محصول عمدهٔ
آنجا غلات و لبنیات است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۵).

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
پایین شهرستان نهاوند. سکنهٔ آن ۲۰۰تن
است آب آن از قنات. صنایع دستی زنان
شال بافی و محصول عمدهٔ آنجا غلات و
لبنیات و حبوب و توتون است. به این ده ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
حسین آباد بخش دیواندره شهرستان سنندج.
سکنهٔ آن ۲۱۰ تن. آب آن از رودخانه و
چشمه. محصول عمدهٔ آنجا غلات و حبوب و
لبنیات و راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
پیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان.
سکنهٔ آن ۱۳۰ تن. آب آن از چشمه و
محصول عمدهٔ آنجا غلات و حبوب دیمی و
لبنیات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان.
سکنهٔ آن ۱۴۷ تن است. آب آن از رودخانهٔ
فش و محصول عمدهٔ آنجا غلات آبی و دیمی
و چغندر و قلمستان است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
کزاز علیا بخش سربند شهرستان اراک. سکنهٔ
آن ۶۴۲ تن و آب آن از رودخانه های هفته
عمارت و قنات است و محصول عمدهٔ آنجا
غلات و چغندرقند و انگور و قلمستان و
صنایع ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
دهشال بخش آستانهٔ شهرستان لاهیجان.
سکنهٔ آن ۶۰۰ تن. آب آن از رود سیدعلی
اکبری و محصول عمدهٔ آنجا برنج و کنف و
صیفی کاری است. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۲).

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
اشکور سفلی بخش رودسر شهرستان
لاهیجان. سکنهٔ آن ۲۲۸ تن است. آب آن از
چشمه و محصول عمدهٔ آنجا غلات و بنشن و
گردو و فندق و لبنیات. بیشتر ساکنان آن برای
تأمین ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از بخش
شهریار شهرستان تهران. سکنهٔ آن ۱۲۳ تن
است. آب آن از قنات و رودخانهٔ کرج.
محصول عمدهٔ آنجا غلات و بنشن و چغندر
قند است. از ایل میش مست به حدود این ده ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از بخش
شمیران شهرستان تهران. سکنهٔ آن ۲۰۰ تن
است. آب آن از قنات. شغل اهالی کارگر
مهمات سازی ارتش. برق آن از سلطنت آباد و
راه آن شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی است از
دهستان کوهپایهٔ بخش آبیک شهرستان
قزوین سکنهٔ آن ۱۱۳ تن. آب آن از چشمه و
محصول عمدهٔ آنجا غلات و بنشن و انگور و
زردآلو. صنایع دستی زنان کرباس بافی است.
(فرهنگ جغرافیائی ایران ج ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
حومهٔ بخش مرکزی شهرستان قزوین. سکنهٔ
آن ۱۱۳ تن. آب آن از چشمه و رودخانه.
محصول عمدهٔ آنجا غلات. صنایع دستی زنان
گلیم و جاجیم بافی است. ساکنان از طایفهٔ
باجلان و راه آن ...

[ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
نسربالارخ بخش کدکن شهرستان
تربت حیدریه. سکنهٔ آن ۲۶۰ تن. صنایع
دستی زنان قالیچه بافی. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).

[ اَ بَ ] (اِخ) از قنوات شهر
تهران. مقدار آب آن ۴ سنگ و مسافت مادر
چاه تا شهر سه هزار گز است. در حدود
دروازه قزوین مصرف می شود. (از یادداشت
مؤلف).


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca اکبرآباد sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki اکبرآباد sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful