افق

افق nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca افق nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ اَ ] (ع مص) بر سر خود شدن و رفتن
در آفاق. (ناظم الاطباء). بطور خود شدن و
رفتن در آفاق. (منتهی الارب). بر سر خود به
آفاق رفتن. (از اقرب الموارد). در زمین رفتن.
(المصاد زوزنی). رفتن. (آنندراج).
...

[ اَ فِ ] (ع ص) پوست نیم پیراسته یا
پوستی که آنرا نادوخته یا ناشکافته دباغت
دهند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

[ اَ فَ ] (ع مص) در نهایت کرم و علم
شدن. (ناظم الاطباء). بنهایت کرم رسیدن یا
بنهایت در علم رسیدن. (از اقرب الموارد).
|| در نهایت فصاحت و فضیلت
گردیدن. (ناظم الاطباء).

[ اَ فَ ] (ع اِ) اسم جمع افیق. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به افیق شود.
|| روی راه. ج، آفاق. (منتهی الارب)
(ناظم الاطباء). || پوستهای نیم پیراسته
و پوستهائی که آنها ...

[ اُ فُ ] (ع اِ) کران. (نصاب
الصبیان).کنارهٔ آسمان. (مهذب الاسماء نسخهٔ
خطی) (از منتخب از غیاث اللغات). کنار و
گردبرگرد جهان. آنچه پیدا باشد از نواحی
آسمان و اطراف زمین. کنار جهان. (یادداشت
مؤلف). کرانهٔ آسمان و هر ...

(اُ فُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - کرانه ، ناحیه . 2 - نیم دایره ای که در امتداد آن ، چشم
کرة زمین را می بیند. ج . آفاق .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca افق sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki افق sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful