افسار

[ اَ ] (اِ) چیزی را گویند که از چرم و
جز آن سازند و بر سر اسب و سایر ستور زنند
و رسنی به آن بند کرده باخیه بندند و این رسن
را دنبالهٔ افسار گویند. (ناظم الاطباء). مِقوَد.
(نصاب الصبیان). ...

[ اَ ] (نف مرخم) بمعنی افساست که
افسونگر و رام کننده باشد. (برهان) (هفت
قلزم) (آنندراج). افسا. ساحر. چشم بند.
افسونگر. (ناظم الاطباء).
- پری افسار؛ افسونگر پری.
پری افسا.
- مارافسار؛ رام کننده و ...

( اَ ) (اِ.) تسمه و ریسمانی که به گردن اسب و الاغ می بندند.

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca افسار sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki افسار sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.