اثر

اثر nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca اثر nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ اَ ثَ ] (اِخ) (امیر...) ملکشاهی. صاحب
حبیب السیر در احوال حسن صباح آرد: کار
اسمعیلیه ترقی تمام گرفت و قلعهٔ گردکوه و
لامسر نیز بتحت تصرف حسن صباح درآمد
آنگاه فدائیان جهت قتل علما و نقبا جماعتی
که ...

[ اَ ثَ ] (اِخ) شفیعائی (آخوند...). از
متأخرین شعرای شیراز و صاحب دیوانی
است حاوی ۱۱۰۰۰ بیت. وفات او در سال
۱۱۱۳ هـ .ق . به لار بود. (قاموس الأعلام).

[ اَ ثَ ] (ع مص) بر اثر ماندن. در عقب
ماندن. || نقل کردن حدیث. روایت
کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی).
|| برگزیدن.

[ اَ ] (ع مص) بر گشنی داشتن. (تاج
المصادر). || بسیار جستن شتر نر بر شتر
ماده. (منتهی الارب). || برانگیختن.

[ اَ ثِ/ ثُ ] (ع ص) آنکه خود را بر اقران
برگزیدن خواهد به صفات نیکو. آنکه گزیند
چیزهای خوب را برای خود، نه برای یاران.

[ اِ ] (ع اِ) جوهر شمشیر. (منتهی الارب).
پرند شمشیر. ج، اُثور. || بعد. پس.
(منتهی الارب). پی. (مؤید). || روغن
خالص. (منتهی الارب). || نشان. ج،
آثار.

[ اُ ] (ع اِ) نشان زخم که بعد صحت باقی
ماند. || رونق روی. || نشانی است
در باطن سپل شتر که به آهن کرده میشود تا
بدان پی آن ...

[ اَ ] (ع اِ) جوهر شمشیر. ج، اُثور.
(منتهی الارب). پرند شمشیر.

[ اُ ثُ ] (ع اِ) جوهر شمشیر. || نشان
زخم که بعد صحت باقی ماند. || رونق
روی. (منتهی الارب). آبِ رو.

[ اَ ثَ ] (ع اِ) عقب. ایز. حفّ. حفف: خرج
فی اثره؛ برآمد پس او. (منتهی الارب).
|| نشان. پی. داغ پای. جای پای. نشان
قدم: قطع اللََّه اثره؛ ببرّد خدا نشان قدم ...

(اَ ثَ) [ ع . ] ( اِ.)1 - نشان و علامت باقی - مانده از هر چیز. 2 - جای پا، نشان
قدم . 3 - حدیث ، روایت . 4 - داغ . 5 - تأثیر. 6 - تألیف ، تصنیف . 7 - یادبود.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca اثر sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki اثر sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful