اتسز

[ اَ سِ ] (اِخ) قطب الدین. رجوع به اتسز
خوارزمشاه شود. مؤلف حبیب السیر آرد:
اتسزبن قطب الدین محمد. ملک اتسز
پادشاهی بود فاضل و خوش طبع و بوفور علم
و دانش سرآمد افاضل سلاطین بوده و چون
او ...

[ اَ سِ ] (اِخ) علاءالدین. رجوع به اتسز
خوارزمشاه شود.

[ اَ سِ ] (اِخ) ابن السلی خان. ابن ملنجه.
اتسزخان. از طبقهٔ دوم ملوک تاتار. رجوع به
حبط ج ۲ ص ۲ شود.

[ اَ سِ ] (اِخ) خوارزمشاه. ابن محمد
ملقب به قطب الدین یا علاءالدین ابن











نوشتکین. سیمین خوارزمشاه. و او استقلال
خود را اعلام ...

[ اَ سِ ] (اِخ) ابن علاءالدین جهانسوز.
حاکم فیروزکوه از قبل سلطان محمد
خوارزمشاه. رجوع به حبط۱ ص ۴۱۳ شود.

[ اَ سِ ] (اِخ) ابن محمد خوارزمشاه.
رجوع به اتسز خوارزمشاه و آتسز شود.

[ اَ سِ ] (اِخ) (از ترکی آت، آد، نام +
سز، ادات سلب؛ و مجموع کلمه بمعنی بی نام
است و این تفألی است ماندن و نمردن کودک
را در بلاد ترکستان. یا از اَت بمعنی گوشت ...

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca اتسز sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki اتسز sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.