آوری

[ وَ ] (حامص) در استخوان آوری،
بارآوری، بخت آوری، بیخ آوری، تناوری،
جان آوری، خارآوری، خطآوری، دل آوری،
دنبه آوری، دین آوری، ریش آوری،
زبان آوری، زورآوری، سروآوری،
سودآوری، شتاب آوری، کین آوری،
گندآوری و نظائر آن به معنی آوردن و
آوریدن باشد: ...

[ وَ ] (ص نسبی) موقن. مؤمن.
معتقد. صاحب یقین. گرویده :
کسی کو بمحشر بود آوری
ندارد بکس کینه و داوری.ابوشکور.

|| یقین و درست. (صحاح الفرس).
|| (ق) بی ...

(وَ) 1 - (ص نسب .) باورمند، معتقد. 2 - یقین ، درست . 3 - ( اِ.) ایمان ، باور.

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca آوری sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki آوری sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.