مصر
مصر nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca مصر nə mənasıdır? Farsca - Farsca
[ مَ ] (ع مص) به سر سه انگشت دوشيدن
ناقه را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم
الاطباء). به سر انگشتان دوشيدن. (تاج
المصادر بيهقی). || به سبابه و ابهام دوشيدن
مادهشتر را. || دوشيدن آنچه در پستان بود
از شير. (منتهی ...
[ مِ ] (ع اِ) پرده و حاجز ميان دو چيز.
|| حد ميان دو چيز. (غياث). حد ميان دو
زمين. ج، مصور. (منتهی الارب) (آنندراج)
(ناظم الاطباء). حد. ج، مصور. (مهذب
الاسماء). || آوند. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). || ...
[ مُ صِرر ]۱ (ع ص) عزيمتکننده بر
کار و ثبات و دوامورزنده بر آن. (از منتهی
الارب). آنکه عزيمت کاری میکند و ثبات و
دوام میورزد بر آن کار. ايستادگیکننده در
کار. (ناظم الاطباء). بر کاری استادهشونده.
(غياث). مِلْحاح. ابرام کننده. (يادداشت
مؤلف):
زر در ...
[ مِ ] (اِخ) ناحيتی است مشرق وی
بعضی حدود شام است و بعضی بيابان مصر، و
جنوب وی حدود نوبه است و مغرب وی
بعضی از حدود مغرب است و بعضی بيابان
است که آن را الواحات خوانند و شمال وی
دريای روم است ...
[ مِ ] (اِخ) نام قسمت قديم پايتخت مصر
که پس از احداث قاهرهٔ معزيه در 358 هـ . ق.
توسط جوهر سردار المعزلديناللََّه در شمال يا
شمال شرقی آن، به شهر جديد يعنی قاهره
پيوسته شد و اينک به مجموعهٔ شهر قديم و
جديد ...
(مِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - واقع شونده میان دو چیز، حد میان دو چیز. 2 - شهر. ج .
امصار.
(مُ صِ رّ) [ ع . ] (اِفا.) اصرار کننده .
Farsca - Farsca lüğətdə Farsca مصر sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki مصر sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.
Was this article helpful?
93 out of 132 found this helpful