ها

ها nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca ها nə mənasıdır? Farsca - Farsca

(اِ) نام حرف هـ : آتش افتاد روی چادر دو
تا گل مثل چشم «ها» سوخت. الهی
چشمهاشان را مرده شور درآرد... (چرند و
پرند تألیف دهخدا از روزنامهٔ ایران کنونی).
|| هاء دوچشم، در تداول عامه هاء هوز
است.

(ق) (در تداول) آری؛ در مقابل نه: یا ها یا
نه. نه ها، نه، نه. نه ها گفت نه نه؛ یعنی هیچ
نگفت :
پریرویان مه سیما سلامی ها علیکی نه.

(پسوند) محمد معین نوشته است: دومین
نشانهٔ جمع در پهلوی «ایها» است مثال:
مفرد جمع
در دریها(دره ها)
کوست (جانب، طرف، ناحیه)
کوستیها (جوانب، اطراف، نواحی)این شکل جمع، جدیدتر از شکل نخستین
است و جز در متن های متأخر دیده نمیشود،
چنانکه در کتاب ...

(پیشوند) گاهی به معنی «وا» و «به»می آید: هاگرفتن MMM واگرفتن : گفت این
خواری به خود ها نگیرم. (اسکندرنامه). قاتل
عظیم بترسید و پشت ها داد. (اسکندرنامه).
گفت برو بپرس که طفغاچ کدام است و دست
او هاگیر. (اسکندرنامه).
وگر ...

(صوت) اشاره به قریب و نزدیک.
(برهان). کلمهٔ اشاره به معنی اینک که بدان به
چیز نزدیک اشاره میکنند. (ناظم الاطباء).
به معنی اینک باشد که مصغر این است.
(برهان):
چو من ناورد پانصد سال هجرت
دروغی نیست ها برهان من ها.خاقانی.
کعبه چه ...

(صوت) در مواردی «ها» به معنی بنگر،
ببین، بهوش باش و مانند اینها به کار میرود که
در این صورت از اصوات تنبیه و تحذیر به
شمار میرود و ممکن است مخفف هان باشد،
چنانکه صاحب نهج الادب در ذیل حروف
تنبیه ...

(اِ) هر یک از هفتادودو فصل یسنا را در
فارسی «ها» گوئیم. در اوستا هائیتی به معنی
باب و فصل مطابق کلمهٔ ساتی سانسکریت
میباشد. در پهلوی هات گفته اند. اصلاً این
کلمه به معنی پیوند و ...

(ع اِ) حرفی است از حروف مهموسه و
گاهی زائد آید و مبدل شود. (منتهی الارب).
نام حرف «هـ». ج، هاآت. (ناظم الاطباء).

(ع ضمیر) ضمیر مفرد غایب مؤنث و
به معنی آن، او و خویش است. باثرها، بعینها،
بنفسها، دنیا و مافیها. فاطمه سلام اللََّه علیها.

(ع حرف) حرف تنبیه است و بر چهار لفظ
درآید:
۱- اسم اشاره، مانند: «ذا» و «ذی» و جز آن.
مخصوص اشارهٔ به دور نباشد، مانند: «هذا»،
«هذه»، «هذاک» و «هذیک».
۲- بر ضمیر رفعی که بوسیلهٔ اسم اشاره ...

(ع صوت) به معنی اینک می آید چنانکه
هرگاه به مردی گویند: این انت، جواب
میگوید: ها انا ذا؛ یعنی اینک منم. و اگر به زنی
گویند: این انت، گوید ها انا ذه، و اگر به کسی
گویند: این فلان، ...

(ع اِ فعل) به معنی خذ (بگیر)، مانند هع
اصل آن ها (بوده) الف به اجتماع ساکنین
حذف شده است. و هائی مانند (هاعی) برای
زن و (هاآ) مانند (هاعا) برای تثنیه و هائوا
وهأن (هعن) و هرگاه ترا گفته شود ...

(اِ) سفیدی روی مرغ. (برهان).

(اِ) تپانچه بروی کسی زدن. (برهان) (ناظم
الاطباء).

(اِ.) هر فصل از کتاب «یسنا».

1 - (ق ایجاب و تصدیق .) (عا.) آری ، بلی . مق نه . 2 - (ق استفهام .) چه ¿ چه طور¿

[ په . ] (پس .) نشانة جمع .

1 - (صت .) کلمة دال بر تنبیه ، آگاه باش . 2 - (صت .) از ادات تحذیر است ، هان
،ها، مار. نروی ها! کلمة دال بر تحذیر: ها، مار.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca ها sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki ها sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful