نوه

نوه nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca نوه nə mənasıdır? Farsca - Farsca

(عدد، ص) نُهْ. (حاشیه فرهنگ اسدی
نخجوانی) (اوبهی). به وزن کوه، نه. تسعه. (از
برهان) (از فرهنگ خطی از تحفه). رجوع به
نُهْ شود:
ترا نوه و نود بیش است و من بیچاره را یکّی
نتابستی یکی با من ربودی ...

(ع مص) بازایستادن از چیزی. (از
منتهی الارب). رجوع به نَوه شود. || (اِمص)
بازایستادگی از چیزی، الانتهاء عن الشی ء.
نَوه. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).

[ نَ وَ / وِ ] (اِ) نبیره. (رشیدی) (برهان
قاطع). فرزندزاده. (برهان قاطع)
(ناظم الاطباء). نبه. نواسه. پشت دوم.
(یادداشت مؤلف). || به هندی، هرچیز نو.
|| حادث. مقابل قدیم. (برهان قاطع). از
مجعولات دساتیر است. ...

[ نُ وَ / وِ ] (اِ) یکی از انواع چینی در عهد
صفویه، و آن مانند کاشی مشهد بود. (مجلهٔ
یغما سال ۱۵ ص ۵۵۹، از جنگی خطی، از
فرهنگ فارسی معین).

[ نُ وْ وَهْ ] (ع ص، اِ) ماتمیان از مرد و زن.
(منتهی الارب). نوح. نائحات. (اقرب الموارد).

[ نَ وْهْ ] (ع مص) بلند گردیدن نبات و جز
آن. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). بزرگ
شدن نبات. (تاج المصادر بیهقی). مرتفع و بلند
گردیدن. نَیْهْ. (از متن اللغة). || سر برداشته
بانگ کردن ...

(نَ وِ) (اِ.) فرزندزاده ، نبیره .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca نوه sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki نوه sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful