میدان

میدان nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca میدان nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ مَ / مِ ] (اِ مرکب) مرکب از می +
دان، پسوند ظرفیت چنانکه گلدان، جای گل و
شمعدان، جای شمع. ظرف و آوند شراب و
پیالهٔ شرابخواری. (از شعوری ج ۲ ورق ۳۵۷)
(از ناظم الاطباء). ظرف و اوانی شراب ...

[ مَ یَ ] (ع مص) مید. (ناظم
الاطباء). رجوع به مید شود.

[ مَ / می ] (ع اِ) عیش فراخ خوش.
|| صفحهٔ زمین بی عمارت. (منتهی الارب)
(ناظم الاطباء). میدان به کسر میم است آله
باشد از دون به معنی لاغر ساختن؛ چون
سواری و گشت زمین ...

[ مَ / مِ ] (اِخ) محلتی به نیشابور که
بدانجا گروهی از فضلا منسوبند. از آن جمله
است میدانی صاحب کتاب السامی فی
الاسامی و مجمع الامثال. رجوع به میدانی
شود.

[ مِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
سکمن آباد بخش حومهٔ شهرستان خوی، واقع
در ۲۵هزارگزی شمال باختری خوی با ۴۷۰
تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو
است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۴).

[ مِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
میش خاص بخش بدرهٔ شهرستان ایلام، واقع
در ۲۳هزارگزی جنوب خاوری ایلام با ۳۵۰
تن سکنه. آب آن از هفت آب و راه آن مالرو
است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۵).

[ مِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان
کرمانشاهان، واقع در ۲۰هزارگزی شمال
سنقر با ۳۳۵ تن سکنه. آب آن از چشمه و
رودخانه و راه آن ماشین رو است. در پایین ده
تپه ای ...

[ مِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
چالانچولان شهرستان بروجرد، واقع در ۳۶
هزارگزی جنوب باختری بروجرد با ۲۵۲ تن
سکنه آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از
فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۶).

[ مِ ] (اِخ) دهی است از دهستان فین
بخش مرکزی شهرستان بندرعباس، واقع در
۱۰۸هزارگزی بندرعباس با ۱۱۳ تن سکنه.
آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از
فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۷).

(مِ) [ په . ] (اِ.) 1 - پهنه زمین ، عرصه . 2 - محوطه ای که چند خیابان بدان وصل
می شود، فلکه . ج . میادین . 3 - زمین یا محوطة بازی و مسابقه .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca میدان sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki میدان sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful