مروق

[ مُ ] (ع مص) بیرون گذشتن تیر از
نشانه و نرسیدن بر آن. (از منتهی الارب).
داخل شدن تیر در نشانه و خارج شدن آن از
سمت دیگر یعنی از غیر محل خود، و از آن
است مروق از دین، ...

[ مُ ] (ع اِ) جِ مَرْق. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد). رجوع به مرق شود.

[ مُ رَوْ وِ ] (ع ص) نعت فاعلی از
مصدر ترویق. رجوع به ترویق شود. صاف
کننده. پالاینده. || رواق سازنده یعنی معمار
و کسی که پرده بر سقف خانه بندد. (غیاث)
(آنندراج):
قدرش مروقیست بر این ...

[ مُ رَوْ وَ ] (ع ص، اِ) نعت مفعولی از
مصدر ترویق. رجوع به ترویق شود. صاف
کرده شده و مصفی. (غیاث) (آنندراج).
بی آمیغ. مصفی. صافی. پالوده :
گیتی همه جهل و حب او علم
مردم همه تیره ...

[ مِ رْ وَ ] (اِ ع اِ، مص) در شگفت آوردن
و خوشحال ساختن. (غیاث) (آنندراج).
- مروق زدن؛ شگفتی نمودن. خوشحال
ساختن. (حاشیهٔ مثنوی).

(مُ) [ ع . ] (مص ل .) خارج گردیدن از دین و آیین .

(مُ رَ وَّ) [ ع . ] (اِمف .) پالوده شده ، صاف شده .

(مُ رَ وِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - صاف کننده . 2 - رواق سازنده ، معمار.

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca مروق sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki مروق sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.