مختار

مختار nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca مختار nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ مُ ] (ع ص) (از «خ ی ر») صاحب
اختیار و گزیننده. (منتهی الارب) (آنندراج)
(از اقرب الموارد). صاحب اختیار و
پسندکننده و اختیاردارنده و گزیننده. خودسر
و آزاد در هر کار. ضد مجبور و دارای قدرت
و توانائی و ...

[ مُ ] (اِخ) مختار حق و یا مختار کل.
کنایه از آن حضرت صلی اللََّه وعلیه وآله.
(ناظم الاطباء). از القاب حضرت رسول اکرم
است و بصورت احمد مختار، پیغمبر مختار،
محمد مختار و جز اینها آمده است :
رسد بجائی ...

[ مُ ] (اِخ) ابن ابی عبیدهٔ ثقفی (۱ -
۶۷ هـ . ق.) ملقب به کیسان وی از مردم
طائف است. در خلافت عمر همراه پدر خود
به مدینه رفت. پدر او در وقعهٔ یوم الحجر ...

[ مُ ] (اِخ) ابن احمد المؤید المعظمی
از دانشمندان و علمای دمشق است که در
همانجا متولد شده و نیز وفاتش در همان شهر
بوده است، وی به مصر و مدینه مسافرت کرده
و مدتی در شهر مدینه مسکن گزید ...

[ مُ ] (اِخ) ابن حسن بن عبدون بن
بطلان. رجوع به ابن بطلان شود.

[ مُ ] (اِخ) ابن حسین الجمحی ملقب
به امیرک. رجوع به امیرک بیهقی شود.

[ مُ ] (اِخ) ابن عبدالرحمن. رجوع به
ابوالحسن مختار... شود.

[ مُ ] (اِخ) ابن عوف ازدی بصری.
رجوع به ابوحمزهٔ خارجی شود.

[ مُ ] (اِخ) ابن محمودبن محمد،
ابوالرجاء، نجم الدین، الزاهد الغزمینی. از فقها
و یکی از بزرگان حنفی است. وی اهل غزمین
از بلاد خوارزم است . غزمینی به سرزمین
بغداد و روم مسافرت کرده است و نیز صاحب
آثاری ...

[ مُ ] (اِخ) ابوعبداللََّه بن محمدبن احمد
هروی، وی جامع علوم صوری و معنوی بود
و در سال ۲۷۷ هـ . ق. وفات یافته. قبرش در
سبز خیابان هرات واقع است که مردم
روزهای سه شنبه به زیارت مرقدش می روند.
(حبیب ...

(مُ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - اختیاردار، بااختیار. 2 - برگزیده و بهتر.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca مختار sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki مختار sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful