محدث

[ مُ حَ دْ دِ ] (ع ص) نعت فاعلی از
تحدیث. سخن گوینده. (از منتهی الارب).
حدیث کننده :
اگر این شکر ببینند محدثان شیرین
همه دستها بخایند چو نیشکر به دندان.
سعدی.

- گزارنده. حدیث ...

[ مُ حَ دْ دَ ] (ع ص) نعت مفعولی از
تحدیث. آنکه حدس و گمان وی راستین باشد
گوئی که آنچه که گمان برده است به وی الهام
شده. (از اقرب الموارد). مرد راست گمان.
(ناظم الاطباء). صاحب کشاف گوید: ...

[ مُ دَ ] (ع ص) چیزی نو
پدیدآورده. ایجاد شده. احداث شده.
- آنچه در کتاب و سنت و اجماع معروف
نباشد. ج، محدثات. و در حدیث است ایاکم و
محدثات. یا ایاکم و محدثات الامور. ...

[ مُ دَ ] (اِخ) نامی از نامهای قرآن
مجید:{/B مََا یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ
مُحْدَثٍ.۱-۷۲۱:۲/} (قرآن ۲۱/۲).

[ مُ دَ ] (اِخ) منزلی است در راه مکه
بعد از شش میل از نقره. (از معجم البلدان).
- نام دهی است به واسط. - نام دهی
است به بغداد. (منتهی ...

[ مُ دِ ] (ع ص) نوکننده. (منتهی
الارب). نوآورنده. نو پیداکننده. (آنندراج).
- احداث کنندهٔ عیب و چیز منکر و مبتدع.
- هر چیز تازه واقع شده. (ناظم الاطباء).

(مُ دَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) چیزی که تازه پیدا شده . 2 - آن چه در کتاب و سنت و
اجماع معروف نباشد. ج . محدثات .

(مُ حَ دِّ) [ ع . ] (اِفا.) گردآورنده و بیان کنندة احادیث .

(مُ دَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) چیزی که تازه پیدا شده . 2 - آن چه در کتاب و سنت و
اجماع معروف نباشد. ج . محدثات .

(مُ حَ دِّ) [ ع . ] (اِفا.) گردآورنده و بیان کنندة احادیث .

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca محدث sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki محدث sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.