محبس

محبس nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca محبس nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ مِ بَ ] (ع اِ) پرده ای با نقش که بر
روی چیزها کشند. - جامه ای که بر روی
فراش انداخته بر آن به خواب روند. (منتهی
الارب). چادر شب.

[ مُ بَ ] (ع ص) اسبی که آن را در
راه خدا وقف گردانند. (منتهی الارب). - در
زندان کرده شده. (ناظم الاطباء).

[ مُ بِ ] (ع ص) کسی که در زندان
می اندازد. - کسی که در راه خدا وقف
میکند. (ناظم الاطباء).

[ مُ حَ بْ بِ ] (ع ص) کسی که
مِحبَس (پردهٔ بانقش) را به روی فراش
میگستراند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
- حبس کنندهٔ عین و تسبیل کنندهٔ ثمره در
راه خدا. واقف.

[ مَ بَ ] (ع مص) حبس کردن.
حبس. بازداشت و بند کردن کسی را. (از
منتهی الارب).

[ مَ بَ ] (ع اِ) بند و قید. (منتهی
الارب). زندان و قید و بند. (ناظم الاطباء).
زندان. (مهذب الاسماء). جای بازداشت.
حبس. دوستاقخانه. دوستاخانه. بند. سجن.
دوستاق. دوستاخ. جای حبس و زندان.
(غیاث). ج، محابس : ایشان را نظری ...

[ مُ حَ بْ بَ ] (ع ص) حبس شده.
زندانی. در بند و قید. محبوس :
در دام تو عاشقان گرفتار
در بند تو دوستان محبس.سعدی.

(مَ بَ) [ ع . ] (اِ.) زندان . ج . محابس .

(مَ بَ) [ ع . ] (اِ.) زندان . ج . محابس .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca محبس sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki محبس sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful