کنیف

[ کَ ] (اِ) ظرفی سفالین شبیه به گلدان
که درون آن لعاب داده شده است و در گهواره
می گذارند تا ادرار کودک در راه «لله» در آن
جمع شود. (فرهنگ لغات عامیانهٔ جمالزاده).
ظرفی سفالین که بر گهواره ...

[ کَ ] (ص) کِنِف. کنفت. (فرهنگ
فارسی معین):
صفت صنعتش کثیف و کنیف وقت و ذوقش بدل رکیک و ضعیف.
حدیقه (از فرهنگ فارسی ایضاً).

[ کَ ] (ع ص، اِ) پوشش. (آنندراج)
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب
الموارد). پوشش پرده. (فرهنگ فارسی
معین). || نهانخانه و خلاجای. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). نهانخانه. مستراح. (فرهنگ فارسی
معین). ...

(کَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پوشش ، پرده . 2 - سپر. 3 - مستراح .

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca کنیف sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki کنیف sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.