کشتن

[ کُ تَ ] (مص) قتل کردن. هلاک
کردن. جان کسی را ستاندن. گرفتن حیات و
زندگی را از جانداری. (ناظم الاطباء). اماتة.
اعدام کردن. به قتل رساندن. (یادداشت
مؤلف). مقتول ساختن. ذبح کردن و قربانی
کردن. (ناظم الاطباء):
اگر چند ...

[ کِ تَ ] (مص) کاشتن. زراعت
کردن. کشتکاری نمودن. فلاحت. فلاحت
کردن. (ناظم الاطباء). کاشتن. زراع. کاریدن.
حرث. غرس. (یادداشت مؤلف). کاریدن اعم
از تخم یا نهال. کاشتن اعم از غرس و
حرث :
ندانم یک تن از جمع خلایق ...

(کُ تَ) [ په . ] (مص م .) 1 - بی جان کردن . 2 - خاموش کردن آتش و چراغ . 3 - از
بین بردن یا سرکوب کردن .

(کِ تَ) (مص م .) کاشتن ، زراعت کردن .

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca کشتن sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki کشتن sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.