قناد

[ قَ نْ نا ] (از ع، ص، اِ) قندساز و
حلوایی. (آنندراج). قندریز. شیرینی ساز.
(یادداشت مؤلف). شیرینی فروش. شیرینی پز.
شکرریز.
- قنادخانه؛ جائی که قندسازان در آنجا
قند سازند. (غیاث اللغات) (آنندراج).

[ قَ ] (اِخ) موضعی است در مشرق
واسط. (منتهی الارب). و نصر گوید: آن
نزدیک حوز است. (معجم البلدان).

[ قَ نْ نا ] (اِخ) ابواسامة جد عمروبن
حمادبن طلحة از راویان است. (از لباب
الانساب).

(قَ نّ) [ ع . ] (ص . اِ.) 1 - قندساز، حلواساز. 2 - شیرینی پز.

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca قناد sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki قناد sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.