قدم

قدم nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca قدم nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ قَ ] (ع اِ) جامه ای است سرخ. (منتهی
الارب). ثوب احمر. (اقرب الموارد).
|| (مص) پیش درآمدن. قدوم. || بسیار
پیش نمودن. (منتهی الارب).

[ قِ ] (ع اِمص) دیرینگی. (منتهی
الارب). اسم است قدیم را یعنی زمان قدیم.
(از اقرب الموارد).

[ قُ / قُ دُ ] (ع ص) دلیر. (منتهی
الارب). شجاع. (اقرب الموارد). || (اِمص)
پیش رفتگی.

[ قَ دَ ] (ع اِمص) پیشی در کار. || (اِ)
آنکه او را مرتبه باشد در خیر و نیکوئی.
|| پی و اثر. گویند: قدم صدق. رجوع به قدم
صدق شود. || ...

[ قُ دُ ] (ع اِمص) پیش پیش رفتگی.
(منتهی الارب). المضیُّ امام. (اقرب الموارد).
|| (ص، اِ) جِ قادم. || جِ قَدوم. (منتهی
الارب).

[ قِ دَ ] (ع اِمص) پیشی در کار.
|| دیرینگی. || ضد حدوث. (منتهی
الارب) (آنندراج). || در اصطلاح عرفاء و
صوفیه عبارت از سابقه ای است که حکم کرده
است به ...

[ قَ دِ ] (ع ص) نیک مبارز. (منتهی
الارب) (آنندراج). کثیرالاقدام. (اقرب
الموارد). || دلاور بسیار پیش درآینده در
حرب و جز آن. || سنگستان نیک درشت.
(منتهی الارب) (آنندراج). ماغلظ من الحره.
(اقرب ...

[ قُ دَ ] (اِخ) قبیله ای است به یمن.
(منتهی الارب).

[ قُ دَ ] (اِخ) موضعی است به یمن.
(منتهی الارب) (معجم البلدان).

[ ] (اِخ) ابن قادم بن زیدبن غریب بن
جشم بن حاشد. وی در رأس جبل ضین
(ظین) در همدان مدفون است. او راست: ۱ -
قصیدهٔ رائیه. وی در این کتاب چیزی از
احوال شهرهای یمن را ...

(قَ دَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) پای ، گام . ج . اقدام . 2 - واحد مسافت و آن فاصلة میان
دو پایة یک فرد متوسط است به هنگام راه رفتن . 3 - (اِمص .) عمل ، کار. 4 - ثبات و
پایداری . ؛~رنجه فرمودن کنایه از: تشریف آوردن . ؛~ کسی سبک بودن کنایه از: الف -
خوش قدم بودن . ب - با آمدن خود موجب رونق کسب و کار شدن .

(ق دَ) [ ع . ] (حامص .) 1 - سابقه در کار. 2 - قدیم بودن ، ضد حدوث .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca قدم sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki قدم sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful