فنج

فنج nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca فنج nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ فَ ] (معرب، اِ) معرب فنگ است.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد): برگ
فنج که به تازی بنج گویند اندر شراب انگوری
پخته، پختنی بر چشم نهادن علاجی سودمند
است. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی).

[ فَ ] (ص) دبه خایه بود، و غر همین
بود. (اسدی). و به عربی مفتوق خوانند.
(برهان). آنکه به علت فتق دچار باشد.
(فرهنگ فارسی معین):

عجب آید مرا ز تو که همی
چون ...

[ فَ نِ ] (ع اِ) ماری که آزار به کسی
نرساند. (برهان). مار خانگی. (یادداشت
مؤلف).

[ فُ نُ ] (ع اِ) کسانی که محبت آنها را
ناخوش دارند. (منتهی الارب). الثقلاء. (اقرب
الموارد).

(فَ یا فُ نْ) 1 - (ص .) کسی که بیماری ورم بیضه دارد. 2 - فتق ، ورم بیضه .

(فَ نْ) [ سنس . ] (ص .) بزرگ ، کلان .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca فنج sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki فنج sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful