فر

فر nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca فر nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ فَ / فَ رر ] (اِ) شأن و شوکت و رفعت و
شکوه. (برهان):
سری بی تن و پهن گشته به گرز
نه شان رنگ ماند و نه فر و نه برز.
ابوشکور بلخی.
به فر و هیبت شمشیر تو قرار گرفت ...

[ فَ / فِ ] (پیشوند) پیشوند است بمعنی
پیش، جلو، بسوی جلو، و غیره، چنانکه در
کلمات فرخجسته، فرسوده، فرمان. در
پارسی باستان و اوستا: فْرَ، ارمنی: هْرَ،
هندی باستان: پْرَ. (از حاشیهٔ برهان چ
معین).

[ فِ ] (فرانسوی، اِ) آهن. حدید. || اتو.
|| آلات آهنی برای داغ کردن. (نفیسی).
|| آنچه با آن موی سر را به کمک حرارت
چین و شکن دهند. ...

[ فِ رر ] (اِ صوت) آواز گرفتن بینی.
(یادداشت بخط مؤلف).

[ فُ ] (اِ) کتابخانهٔ یهودان. (برهان).

[ فِ ] (اِ) چین و شکن موی را گویند. در
فرهنگهای فارسی موجود ضبط آن مشاهده
نشد، و گمان میرود مأخوذ از زبان فرانسه
باشد. رجوع به «فر» (فرانسوی) شود.

[ فَ رر ] (ع مص) گریختن. (منتهی
الارب). فرار. || گریختن از دشمن.
|| وسعت دادن سوار جولان خود را برای
انعطاف. (از اقرب الموارد). || نگریستن
دندان ستور ...

[ فَ ] (اِخ) دهی است از دهستان گزاز
پائین بخش سربند شهرستان اراک، واقع در
۲۴ هزارگزی شمال آستانه سر راه شوسهٔ
اراک به ملایر. ناحیه ای است کوهستانی و
سردسیر که دارای ۱۱۵ تن سکنه است. از
رودخانهٔ طوره مشروب میشود. محصولاتش ...

(فَ) (اِ.) پر.

(فَ رّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گریختن . 2 - (اِ مص .) گریز.

(فَ رْ یا رّ) [ په . ] (اِ.) 1 - فروغی ایزدی که بر دل هر کس بتابد اورا بر دیگران
برتری می دهد. 2 - شکوه ، جلال . 3 - زیبایی ، برازندگی .

(فِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نوعی کوره یا اجاق در بسته برای پخت و پز. 2 - نوعی ابزار
فلزی گرم شونده برای چین و شکن دادن به موی سر. 3 - ابزار مشابهی که در گل سازی
برای شکل دادن به گل ها به کار می رود، اتوی گل سازی .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca فر sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki فر sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful