غاز

غاز nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca غاز nə mənasıdır? Farsca - Farsca

(اِ) پینه و وصله ای باشد که مردم فقیر بر
جامه دوزند. (برهان). || پنبهٔ محلوج.
(جهانگیری) (برهان) (انجمن آرای)
(آنندراج) (فرهنگ رشیدی):
ز بهر بافتن تار و پود مدحت تو
برند غاز سخن شاعران ز غوزهٔ
من.سوزنی.

|| ...

(اِ) سکه ای است و آن جزئی از اجزاء
قران قدیم است، در بعضی شهرها هر قران
که برابر با ریال کنونی است به بیست شاهی و
هر شاهی به دو پول و هر پول به دو جِندَک و
هر جندک به ...

(معرب، اِ) معرب گاز (فرانسوی). جوهر
هوائی قابل الانضغاط و سیال یعرف بزیت
الغاز، افرنجیة معناها روح. ج، غازات. (اقرب
الموارد). رجوع به گاز شود.

(اِ) مرغابی. قاز. خربت. خربط. خربطة.
قلولا. مرغی است حلال گوشت و از جملهٔ
مرغان اصلی و وحشی اقسام آن در مازندران
و گیلان و اطراف دریاچه های سیستان و
بعض نقاط دیگر ایران بسیار است. پرنده ای
است معروف از جنس ...

(اِخ) (الـ ...) ابن ربیعة الجرشی. روح بن
زنباع. از پدرش روایت کرده که او از غازبن
ربیعه چنین روایت کرده است: من حاضر
بودم که زحربن قیس جعفی درآمد و نزد یزید
بایستاد یزید او را گفت ای زحر چه ...

(اِ.) 1 - چاک ، شکاف . 2 - پنبه ، وصله . 3 - پنبة حلاجی شده .

(اِ.) نیاز، حاجت .

(اِ.) مرغی است شبیه مرغابی امابزرگ تر از آن با گردنی دراز و وزنی حدود 12 کیلوگرم
که مانند مرغابی و اردک غذایش را در آب جستجو می کند. ؛ ~ چراندن کنایه از: بر اثر
بیکاری وقت خود را بیهوده تلف کردن .

(اِ.) کوچک ترین واحد پول در عهد قاجاریه .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca غاز sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki غاز sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful