عود

عود nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca عود nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ عَ ] (ع مص) برگردیدن و بازگشتن. (از
منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء).
گردیدن و بازگشتن و یا بازگشتن بسوی کسی
پس از روی گردان شدن از وی. (از اقرب
الموارد). عَودة. مَعاد. رجوع به عودة و معاد
شود. ...

[ عَ ] (ع اِمص) بازگشتن. (غیاث
اللغات). مراجعت. برگشت. (ناظم الاطباء).
بازگشت : ناصرالدین پیش از عود رسول
به سرای خلد تحویل کرد. (ترجمهٔ تاریخ
یمینی ص ۲۱۶). به وقت عود سلطان حال او
اعلام دادند. (ترجمهٔ تاریخ یمینی ص ...

[ عَ ] (ع ص، اِ) جِ عائد. (منتهی الارب)
(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به
عائد شود.

[ عَ ] (ع ص، اِ) کلانسال از شتر و
گوسپند. (منتهی الارب) (آنندراج). سالخورده
از شتر و گوسفند، و آن در صورتی است که از
نظر سن از «بازل» و «مخلف» گذشته باشد.
(از اقرب الموارد). هرگاه سن شتر از ...

(ع اِ) چوب. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). چوب مطلق، از هر درخت که باشد.
(غیاث اللغات) (آنندراج). ج، عیدان، أعواد
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
(اقرب الموارد)، و اَعْوُد. (اقرب الموارد):
او زنا کرده جزا صد چوب بود
گوید او من ...

(ع ص، اِ) جِ عائد. (اقرب الموارد).
رجوع به عائد شود.

[ عِ وَ ] (ع اِ) جِ عَودة. (اقرب الموارد از
لسان). رجوع به عودة شود.

[ عُ وْ وَ ] (ع ص، اِ) جِ عائد. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به عائد شود.
|| جِ عائدة. (اقرب الموارد). رجوع به عائدة
شود.

(عُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بازگشتن . 2 - (اِ مص .) بازگشت .

[ ع . ] (اِ.) 1 - چوب ، شاخة بریده شده از درخت . 2 - بربط ، از سازهای زِهی با
کاسه ای بیضی شکل و دسته ای سرکج . 3 - نامِ درختی که در هند می روید، چوب آن قهوه
ای رنگ و خوش بو می باشد.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca عود sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki عود sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful