علف

علف nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca علف nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ عَ ] (ع مص) خوراک دادن به ستور.
|| بسیار آشامیدن. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد) (ناظم الاطباء).

[ عَ لَ ] (ع اِ) گیاه. || هر گیاه سبز.
(ناظم الاطباء). || خورش ستور و جز آن.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم
الاطباء). ج، عُلوفه، أعلاف، عِلاف : حال
علف ...

[ عِ ] (ع ص) بسیار خورنده. (از اقرب
الموارد) (ناظم الاطباء). نیک خورنده.
(منتهی الارب) (آنندراج). || (اِ) درختی
است در یمن که برگش مانند برگ انگور بوده
آن را خشک میکنند و به ...

[ عُ ] (ع اِ) درختی است در یمن که
برگش مانند برگ انگور بوده آن را خشک
میکنند و به عوض سرکه با گوشت میپزند.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به
عِلف شود. || ...

[ عُ لُ ] (ع اِ) جِ عَلوفه. (منتهی الارب)
(از اقرب الموارد).

[ عُ لْ لَ ] (ع اِ) میوهٔ طلح که شبیه
باقلای تازه است و شتر آن را خورد.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد).

(عَ لَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گیاه . 2 - گیاه سبز، خوراک چهارپایان . ج . علوفه . ؛~
زیر پای کسی سبز شدن کنایه از: انتظار طولانی و بیهوده کشیدن . ؛~ خرس کنایه از:
هرچیز مفت و بی ارزش .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca علف sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki علف sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful