عطب

[ عَ ] (ع مص) نرم و نازک شدن پنبه.
(منتهی الارب). عطب القطن؛ پنبه نرم شد. (از
اقرب الموارد). عُطوب. رجوع به عطوب
شود.

[ عَ ] (ع اِ) نرمی و نازکی پنبه. (از
منتهی الارب) (از اقرب الموارد). قطن نرم.
(مخزن الادویه).

[ عَ طَ ] (ع مص) هلاک گردیدن. (از
منتهی الارب). هلاک شدن، خواه برای انسان
باشد و خواه غیرانسان. (از اقرب الموارد).
هلاک شدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر
بیهقی). هلاک، که به عرف آن را هلاکی گویند.
(غیاث اللغات):
نیست خود ...

[ عُ / عُ طُ ] (ع اِ) پنبه. (منتهی الارب)
(الفاظ الادویة). قطن. (اقرب الموارد)
(اختیارات بدیعی) (تحفهٔ حکیم مؤمن). پنبه،
که آن را قطن هم خوانند و دود آن زکام را
نافع است. (از برهان). قطن. جمع آن عطاب
است ...

(عَ طَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) هلاک شدن . 2 - (اِمص .) هلاک ، تباهی .

(عَ یا عُ طُ) [ ع . ] (اِ.) پنبه .

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca عطب sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki عطب sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.