ضد

[ ضِ دد / ضِ ] (از ع، ص، اِ) صاحب
کشاف اصطلاحات الفنون گوید: ضد بکسر
ضاد در لغت ناهمتا و نزد علماء علم کلام و
فقهاء بمعنی مقابل باشد و نزد حکماء قسمی
از مقابل است. و لغات اضداد بیانش ...

[ ضِ دد ] (اِخ) بنوضد؛ قبیله ای است از
عاد. (منتهی الارب).

[ ضَ دد ] (ع مص) غالب آمدن بر کسی.
(منتهی الارب). غالب شدن در خصومت بر
کسی. || بازگردانیدن چیزی را از کسی.
(منتخب اللغات). برگردانیدن چیزی را از
کسی و بازداشتن بلطف و نرمی. (منتهی
الارب). ...

(ض دُ) [ ع . ] (ص .) 1 - مخالف . 2 - دشمن . 3 - ناهمگون ، ناسازگار. ؛ ~ و نقیض
ویژگی دو یا چند امر نسبت به هم ، به طوری که با وجود یکی دیگر نمی تواند باشد.

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca ضد sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki ضد sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.