صباح

صباح nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca صباح nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ صَ ] (ع اِ) بام. بامداد. نقیض
مساء:
تو تا چو خورشید از چشم من جدا شده ای
همی سیاه مسا گرددم سپید صباح.
مسعودسعد.
ز بس بلندی ظل زمین به من نرسد
نه ام سپید صباح است و نه ...

[ صَ ] (اِخ) (دعاء...) نام دعائی است
منسوب به امیرالمؤمنین علی (ع) که در نزد
شیعه خواندن آن در هر بامداد فضیلت دارد.
آغاز آن: اللهم یا من دلع لسان الصباح بنطق
تبلجه... و بر آن شروحی نوشته اند. ...

[ صُ ] (ع ص) جمیل. زیبا. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء).
|| (اِ) شعلهٔ قندیل. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد).

[ صُ بْ با ] (ع ص) مرد خوب و
صاحب جمال. (منتهی الارب).

[ صُ ] (اِخ) آبی است از جبال نملی
مر بنی قریط را. (معجم البلدان).

[ صُ ] (اِخ) نام بطنی چند است از
قبایل عرب و بطنی است از بنی ضبة.
(الانساب سمعانی).

[ صِ ] (ع ص، اِ) جِ صبیح،
زیباروی : کاسات از دست سقاة صباح،
صباح به عشا و رواح به غداة پیوستند.
(جهانگشای جوینی).

[ صَ بْ با ] (اِخ) سمعانی گوید گمان
دارم که آن نام بطنی از سهم است. (الانساب
سمعانی). رجوع به صباحی... شود.

[ صَ ] (اِخ) وی جد شیوخ کویت
مشهور به آل صباح و نخستین کس از این
خاندان است که به امارت رسید. صباح از
مردم بنی عنیزة است. او ابتدا در خیبر سکونت
داشت سپس با قوم خود به ...

[ صَ بْ با ] (اِخ) وی پدر حسن
پیشوای بزرگ اسماعیلیه است.

[ صَ ] (اِخ) ابن ابرهةبن صباح. وی
یکی از پادشاهان حمیر است. در مجمل
التواریخ و القصص آمده است: پس از ابرهه
پادشاهی به صهبان بن محرث رسید، به عهد
یزدجرد اثیم و بعد از وی پادشاهی با صباح ...

[ صَ ] (اِخ) ابن حسین بن محمدبن
صباح بن ریذوس مدینی. ابونعیم اصفهانی
گوید او را بارها دیدم و روایتی از وی آورده
است. (ذکر اخبار اصفهان ج ۱ ص ۳۴۶).

[ صَ ] (اِخ) ابن خاقان اهتمی یا
منقری. وی ندیم مصعب زبیر و از مشایخ
مروءة و علم و ادب بود و فرزدق و جریر را بر
اخطل ترجیح میداد. (التاج ذیل ص ۱۱۰ از
اغانی). و در عیون الاخبار ...

[ صَ ] (اِخ) ابن سهل، مکنی به ابی
سهل. تابعی است.

[ صُ ] (اِخ) ابن طریف. سمعانی نسبت
او را چنین نویسد: صباح بن طریف بن یزیدبن
عمربن عامربن ربیعةبن کعب بن ربیعةبن
ثعلبةبن سعدبن ضبة. (الانساب ص ۳۴۹
ورق الف). و از فرزندان او عبدالحرب بن
زیدبن صفوان صباحی ...

[ ] (اِخ) ابن عاصم. وی از انس بن
مالک و از او حجاج بن یوسف روایت کند.
رجوع به ذکر اخبار اصفهان ج ۱ ص ۳۴۶
شود.

[ صَ ] (اِخ) ابن عبداللََّه بجلی مکنی به
ابی شراعة. تابعی است.

[ صَ ] (اِخ) ابن عتیک. سمعانی گوید
وی فرزند عتیک بن اسلم بن یذکربن عنزه
(عنترة؟) است و از احمدبن حباب آرد که او
صباح بن عتیک بن اسلم بن بدکربن غنزة بن
اسدبن نزاربن ربیعة است. و دو بطن ...

[ صُ ] (اِخ) ابن قضاعةبن عبدالأحب
بن کعب بن صباح. سمعانی گوید: وی جاهلی
است. (الانساب ص ۳۴۹ ورق الف).

[ صُ ] (اِخ) ابن قیس. ابن عبدربه
گوید: وی ازمردم کنده است. (العقد الفرید ج ۳
ص ۳۴۱).

[ ] (اِخ) ابن مثنی. وی از کتاب عمربن
عبدالعزیز اموی است. جهشیاری از عبداللََّه بن
صالح کاتب آرد که نامه ای از عمربن
عبدالعزیز به عیاض بن عبداللََّه دیدم که پایان
آن چنین بود: [ و کتب الصباح ...

[ صَ ] (اِخ) ابن محمد مکنی به ابی
حازم احمسی. تابعی است.

[ صَ ] (اِخ) ابن هذیل. وی برادر امام
زفر فقیه است. (منتهی الارب).

(صَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بامداد. 2 - سپیده دم . 3 - روز. ؛ ~ و مسا صبح و شب . ؛
چند ~چند روز. ؛ هر چند ~ هر چند وقت یک بار.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca صباح sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki صباح sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful