شوی

شوی nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca شوی nə mənasıdır? Farsca - Farsca

(اِ) شوربا و آهاری را گویند که بر
روی تار پارچه ای که می بافند مالند. (برهان).
آهار جولاهان بود و آن را بت نیز گویند.
(یادداشت مؤلف). پت. رجوع به پت و
شوی مال شود. || شوربا و آش.
(جهانگیری) ...

(اِ) شوهر. (برهان) (غیاث)
(جهانگیری). زوج. حلیل. (مهذب الاسماء).
میره. جفت. همسر. شو. مرد که زنی در قبالهٔ
نکاح دارد:
شوی بگشاد آن فلرزش خاک دید
بانگ زد زن را و گفتش ای پلید.رودکی.
جوان زن چو بیند جوانی هژیر
به نیکی نیندیشد از ...

(نف مرخم) شو. بشورنده. شوینده.
(فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا). شوینده. آنکه
چیزی را شستشو میکند. (ناظم الاطباء).
مخفف شوینده. (یادداشت مؤلف). رجوع به
شوینده و شوییدن و شستن شود. || (اِمص)
شستن. || (فعل امر) امر ...

[ شَ ] (اِ) پیراهن است و به عربی
قمیص گویند. (برهان). شبی. رجوع به شبی
شود.

[ شِ ] (اِ) شبت و آن رستنیی باشد که
آن را ریزه کنند و در طعام و ماست ریزند.
(برهان). شبت. (جهانگیری). مخفف شوید.
|| دهلیز و دالان خرد و کوچک. (برهان)
(ناظم الاطباء).

[ شَ وا ] (ع اِ) جِ شاة. (منتهی الارب).
رجوع به شاة شود.

[ شَ وا ] (ع ص، اِ) کار سهل و اندک از
هر چیز. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| ستور ریزه. (منتهی الارب). مال پست.
(از اقرب الموارد). || اطراف دستها و پایها
و سرهای ...

[ شَ وی ی ] (ع اِ) جِ شاة. (منتهی
الارب). رجوع به شاة شود.

[ شَ وی ی ] (ع ص) بریانی و یقال فی
الاتباع: عَویّ شَویّ و کذا عَییّ شَییّ، مأخوذ
من الشواء و هو الرذال. (منتهی الارب). شَویّة.
گوشت بریانی شده. (از اقرب الموارد).
بریان :
اگر ز هیبت تو آتشی برافروزند
بر ...

[ شَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
سردشت بخش سردشت شهرستان دزفول و
۱۰۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۶).

[ شَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
درونگر بخش نوخندان شهرستان دره گز و
۴۴۶ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۹).

[ په . ] (اِ.) شوهر.

(اِ.) گوشت کباب کرده ، گوشت بریان .

(شَ) (اِ.) پیراهن .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca شوی sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki شوی sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful