شکر

شکر nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca شکر nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ شَ کَ / شَ کْ کَ ] (اِ) سکَّر.
عسل القصب. سقخارن. معرب آن سُکَّر و
فرانسهٔ آن سوکر. با شکر از یک اصل است، و
گاهی در نظم به تشدید کاف آید. و در تداول
عموم به کسر «ش» است. ...

[ شُ کُ / شِ کْ کَ ] (اِ) خارپشت.
(ناظم الاطباء). جانوری است چندِ سگی
کوچک و پشت او چون خارها رسته بود و از
آن خارها چون تیر بیندازند بزند. و او را سغر
و سکر نیز گویند. (از لغت ...

[ شَ ] (ع مص) شَکَر. شکیر برآوردن
خرمابن. (ناظم الاطباء). و رجوع به شَکَر
شود.

[ شَ / شِ ] (ع اِ) شرم زن یا گوشت آن.
ج، شِکار. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم
الاطباء). شرم زن. (یادداشت مؤلف) (مهذب
الاسماء) (دهار) (غیاث اللغات):
بزن دست بر شکر من تک تکک تک
چنان چون ...

[ شَ کَ ] (ع مص) شکیر برآوردن
خرمابن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
(ناظم الاطباء). || پرشیر گردیدن ماده شتر.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم
الاطباء). بسیارشیر شدن شتر. (المصادر
زوزنی) (تاج المصادر بیهقی).

[ شِ کَ ] (اِ) شکار و نخجیر و صید.
(ناظم الاطباء). شکار. (آنندراج) (از انجمن
آرا) (از برهان) (فرهنگ اوبهی). اسم از
شکردن مانند شکار و به همان معنی :
هرگز نبود شکر به شوری چو نمک
نه گاه {aشکر ...

[ شُ ] (ع مص) سپاس داشتن و ثنای
نیکو گفتن خدای و هر محسن را بر احسان.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
سپاس و ثنا گفتن منعم را به نعمت او، و آن
برای خدای تعالی و هر ...

[ شُ ] (ع اِمص) حمد. (منتهی الارب).
ثنای جمیل بر محسن و سپاس، و یکون
بالقول و العمل. (از ناظم الاطباء). سپاس و
ثنای جمیل و ذکر نیکو، و در فارسی با لفظ
کردن و گفتن و گذاردن و داشتن مستعمل.
(آنندراج). سپاسداری. ...

[ شُ کُ ] (ع اِ) جِ شکیر. (از اقرب
الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شکیر شود.

[ شَ کَ / شَ کْ کَ ] (اِخ) نام مطربی
اصفهانی که پرویز به رغم شیرین او را
بخواست و شیروی پدرکش از او بزاد.
(انجمن آرا). زنی که خسرو پرویز به رغم
شیرین در عقد خود آورده بود. (از ...

(ش کَ) [ په . ] (اِ.) 1 - عصارة شیرینی که از چغندر قند یا نیشکر گیرند. 2 - کنایه
از: سخن شیرین . 3 - در ترکیب با برخی واژه ها معنای خوش و دلنشین می دهد. مانند:
شکر - خواب ، شکرخند، شکرلب .

( ~ .) پسوندی که معنای شکار کننده و نابود کننده می دهد، مانند: دشمن شکر.

(شُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سپاسگزاری کردن . 2 - (اِمص .) سپاسگزاری . 3 - (اِ.)
سپاس .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca شکر sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki شکر sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful