شرط

شرط nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca شرط nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ شُ ] (ع اِ) نشانی و علامت. (از غیاث
اللغات). در اصل بمعنی علامت است. (از
سروری). || باد موافق و این عربی است
بمعنی علامت، چون این باد علامت نجات
کشتی است بدان موسوم ...

[ شُ رَ ] (ع اِ) جِ شُرطَة. سرهنگ و
پیادهٔ شحنه. (آنندراج). جِ شرطه به معنی
چاوش شحنه و سرهنگ آن. (از منتهی
الارب). || گروهی از برگزیدگان اعوان
ولات و ایشان در روزگار ما ...

[ شُ رُ ] (ع اِ) جِ شریط. (اقرب
الموارد). رجوع به شریط شود.

[ شَ رَ ] (ع اِ) در لغت بمعنی علامت
است و اشراط الساعة (علامتهای قیامت) از
همین معنی است. (از تعریفات جرجانی).
علامت. ج، اشراط. (اقرب الموارد). نشان.
(منتهی الارب) (ترجمان علامهٔ جرجانی).
|| مردم سفله و ناکس. ...

[ شَ ] (ع مص) لازم گرفتن چیزی را
در بیع و مانند آن. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). گرو بستن. ج، شروط. (یادداشت
مؤلف). || لازم گردانیدن. (غیاث اللغات).
لازم گردانیدن چیزی را در بیع. (منتهی ...

[ شَ ] (ع اِ) پیمان. (منتهی الارب)
(مجمل اللغة) (از کشاف اصطلاحات الفنون).
عهد و پیمان. (غیاث اللغات). در فارسی با
لفظ کردن مستعمل است. (آنندراج):
به پیوستگی بر گوا ساختند
چو زین شرط و پیمان بپرداختند.فردوسی.
بدو دادی آن گاه رخ ...

(شَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - قرار، پیمان . 2 - الزام و تعلق امری به امر دیگر.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca شرط sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki شرط sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful