سل

سل nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca سل nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ سَ ] (اِ) چیزی باشد که از چوب و
فلاشه درهم بندند و با آن از آب گذرند.
(برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || شش
و ریه. (ناظم الاطباء). شش را نیز گفته اند که
عربان ریه گویند. ...

[ سَ ل ل ] (ع مص) روغن کشیدن از
سکه و گرم کردن آن. || برکشیدن خاران
را. || شپلیدن کنجد. || زدن و تازیانه
زدن. || ...

[ سَ ل ل ] (ع ص) مرد دندان ریخته.
رجل سل. || (اِ) خنوری که در وی طعام و
جز آن نهند. ج، سلال. || (مص) برکشیدن
شمشیر از غلاف. (ناظم ...

[ سِ ] (اِ) سلاحی مر هندوان را مانند
زوبین. (ناظم الاطباء). نام یکی از اسلحهٔ
هندوان باشد و زوبین همان است. (برهان).
|| نام مرضی است. (برهان). بیماری و
قرحه ای که بیشتر در شش پدید آید و کم ...

[ سُ ل ل / سِ ل ل ] (ع اِ) قرحه ای که
در شش حادث میشود پس ذات الریه یا
ذات الجنب یا بعد زکام و نزله یا بعد سرفه
کهنه و آن را تب و قی ...

[ سُ ] (فرانسوی، اِ) یکی از مواضع
اجسام کلوئیدی «سل» است و آن حالتی
است که ذرات کلوئیدی کاملاً در مایع حلال
پراکنده شده و ظاهراً بصورت محلول
اجسام بلوری درآمده و مسیل ها بواسطهٔ
ذرات مایع حلال ...

(سَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - برکشیدن شمشیر، کارد و غیره . 2 - بریدن رگ . 3 - داغ
کردن . مخصوصاً داغ کردن شریان صدغ که درد شقیقه و خیالات و منع نزول آب را نافع
است .

( ~ .) [ ع . ] (اِ.) ظرفی که در روی طعام و جز آن نهند؛ ج . سلال .

( ~ .) (اِ.) 1 - پُل چوبی . 2 - قایق .

(سُ) [ فر. ] (اِ.) پنجمین نُت از نُت های هفتگانة موسیقی .

( ~ .) [ هند. ] (اِ.) = سیل . شل : سلاحی است مانند زوبین هندوان را.

( ~ .) [ ع . ] (اِ.) 1 - آن چه بیرون کشیده شود از چیزی . 2 - نطفه .

( س ) (اِ.) مرضی است عفونی و واگیردار که بیشتر ریه و غدد لنفاوی به آن دچار می
شوند. عامل آن باسیلی است به نام باسیل کخ .

( ~ .) [ ع . ] (ص .) مرد دندان ریخته .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca سل sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki سل sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful