سد

سد nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca سد nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ سَ دد ] (ع مص) راست و استوار
گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). استوار
شدن. (غیاث اللغات). || (مص) استوار
کردن رخنه را و اصلاح آن نمودن. (منتهی
الارب) (آنندراج). بند کردن. (غیاث).
|| بازداشتن. ...

[ سَ ] (از ع، اِ) مخفف سَدّ است. (ناظم
الاطباء):
این جهان محدود و آن خود بی حد است
نقش و صورت پیش آن معنی سد است.
مولوی.

رجوع به سَدّ (اِ) شود.

[ سَ دد / سَ ] (از ع، اِ) حائل و مانع
میان دو چیز. (غیاث اللغات). بند. (ترجمان
جرجانی بترتیب عادل بن علی). حائل یا
عام است و در آینده میان دو چیز.
(آنندراج). در آینده میان دو چیز. (منتهی
الارب): ...

[ سَ دد/سَ ] (از ع، اِ) بند بستهٔ هر چیز.
حایل میان دو چیز. (مهذب الاسماء). بنایی
که در جلو آب کنند. هر چیز که جلو آب
گذارند تا مانع جریان شود. بازداشت و مانع.
حایل و حاجز و فاصل. حد ...

[ سَ ] (عدد، ص، اِ) صد. عدد یکصد.
عدد بعد از ۹۹:
ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش
آتشکده دارم سد و بر هر مژه ای
ژی.رودکی.
فری زآن زلف مشکینش چو زنجیر
فتاده سدهزاران کلج بر کلج.شاکر بخاری.
به ...

[ سُ دد ] (ع اِ) ابر سیاه. (منتهی الارب)
(آنندراج). ج، سدود. آن ابر که آفاق
بپوشاند. (مهذب الاسماء). || وادی
سنگناک که آب در وی ایستد. (آنندراج)
(منتهی الارب). ج، سِدَدة. || ...

[ سُ دد ] (اِخ) اصطخری گوید: قریهٔ
بزرگی است در دوفرسخی ری. دوازده هزار
باغ معروف دارد و همچنین هر روز در این
قریه یکصد و بیست گوسپند و دوازده گاو نر
و ماده ذبح کنند. (معجم البلدان).

[ سُ دد ] (اِخ) قلعه ای است به یمن.
(منتهی الارب) (آنندراج). قلعه ای است به
یمن از اعمال عبد علی بن عواض. (معجم
البلدان).

[ سُ دد ] (اِخ) کوهی است غطفان را.
(معجم البلدان).

(سَ دّ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بستن . 2 - (اِ.) بند، حایل میان دو چیز. 3 - دیواری
که برای جلوگیری از سیل یا ذخیره کردن آب می سازند. ؛ ~ سکندر کنایه از: سد یا مانع
استوار و محکم .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca سد sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki سد sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful