ساده

[ دَ / دِ ] (ص) بی نقش و نگار. (انجمن
آرا) (آنندراج). بی نقش. (شرفنامهٔ منیری).
مقابل منقش. (برهان). قماش خالی از نقوش.
(شعوری). بی نگار. اطلس (در فلک اطلس)
بی نقش. که نقش ندارد. مقابل نگارین و
منقش و منقوش و ...

[ دَ ] (اِ) نام برگ درختی است داروئی
و آن را از هندوستان آورند و معرب آن ساذج
باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع
به ساذج شود.

( ~ .) (ص مف .) ساییده شده .

(دَ یا دِ) (ص .) 1 - بی نقش و نگار. 2 - پاک ، خالص . 3 - ساده لوح ، ابله ، نادان
. 4 - بسیط ، بدون ترکیب . 5 - آسان . 6 - عادی ، معمولی . 7 - پسری که هنوز ریش
درنیاورده . 8 - بدون زینت و زیور. 9 - صاف و هموار. 10 - لغزان ، لغزنده . 11 - بی
چین و گره . 12 - تراشیده ، سترده .

( ~ .) (ق .) ایستاده ، مخففِ ستاده .

(دَ یا دِ) [ ع . ] (اِ.) جِ سائد (ساید). 1 - مهتران . 2 - فرزندان رسول اکرم و
ائمة اطهار؛ ج . سادات .

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca ساده sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki ساده sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.