رسوب

[ رُ ] (ع اِ) دُرد. لِرد. ته نشست. در
طب هر جوهری غلیظ از مائیه هرچند بر
روی آب ایستد یا در میان علو و سفل باشد.
(یادداشت مؤلف). هر چیز که در تک آب و
شراب و بول و هر ...

[ رُ ] (ع مص) ته نشین شدن چیزی
در آب. (از اقرب الموارد). به تک آب شدن و
نشستن در آن. (ناظم الاطباء). ته نشستن. در
ته ظروف قرار گرفتن دُرد یا جرم شی ء.
(فرهنگ فارسی معین). به تک ...

[ رَ ] (ع اِ) سر نره . (ناظم الاطباء)
(منتهی الارب) (آنندراج). || (ص) شمشیر
درگذرنده. (ناظم الاطباء). شمشیر ماضی و
درگذرنده در ضریبة. (منتهی الارب)
(آنندراج). شمشیر که در زخمگاه دور
فروشود. ج، رُسُب. (مهذب الاسماء).

(رُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) ته نشین شدن ، ته نشینی . 2 - (اِ.)دُرد، ته نشست .

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca رسوب sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki رسوب sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.