ران

ران nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca ران nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ نِنْ ] (ع ص) اعلال شدهٔ رانی: رجل
ران؛ مرد پیوسته نگرنده بسوی چیزی.
(منتهی الارب).

(اِخ) (حصن...) نام قلعه ای است در
سرزمین روم. (از اقرب الموارد).

(اِخ) کشوری بسرحد آذربایجان. (ناظم
الاطباء). شهری است بسرحد آذربایجان و
عراق و آن غیر اران است. از آن شهر است
ابوالفضل احمد رانی بن حسن و ولید رانی بن
کثیر. (منتهی الارب). شهری است در بین
مراغه و زنجان، ...

(ع اِ) موزه مانندی است و درازتر از آن
مگر قدم ندارد. (از اقرب الموارد) (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). اصل آن رین است که
الف بیاء بدل شده است. (از اقرب الموارد).
|| در تداول صوفیان، ...

(اِ) درخت انغزه. (آنندراج) (انجمن
آرا). درخت انگوزه. (برهان) (لغت محلی
شوشتر). درخت انغوزه. (ناظم الاطباء).
درخت انگوژه. (شرفنامهٔ منیری) (فرهنگ
رشیدی). انگوزه که حلتیت (حلتیث) باشد.
(از برهان) (لغت محلی شوشتر). انغوزه. (ناظم
الاطباء).

(نف مرخم) مخفف راننده. (آنندراج)
(انجمن آرا) (رشیدی). راننده و دفع کننده و
ردکننده و نفی کننده. (ناظم الاطباء). و همواره
بصورت مزید مؤخر در ترکیبات صفت بکار
رود:
- بادران؛ که باد را دور کند. که باد را دفع ...

(اِ) قسمتی از پای از بالای زانو تا
کشال. از بیخ کمر تا زانو. (یادداشت مؤلف).
فخذ و آن جزئی از بدن انسان و دیگر
حیوانات که در مابین کمر و زانو واقع شده.
(ناظم الاطباء). بعربی فخذ گویند. (برهان)
(از شعوری ج ۲ ...

(ص فا.) در ترکیب به معنی «راننده » آید: کالسکه ران ، سخنران ، قایقران .

[ په . ] (اِ.) قسمتی از پا یا اندام خلفی جانوران که بین مفصل زانو و مفصل خاصره
قرار دارد؛ فخذ، آلست .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca ران sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki ران sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful