دوش

دوش nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca دوش nə mənasıdır? Farsca - Farsca

(ع ص) جِ اَدوَش و دَوشاء. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به ادوش و دوشاء شود.

[ دَ وَ ] (ع اِمص) ضعف بصر و سستی بینایی و تاریکی آن. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). || کوچکی چشم و تنگی وی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد)

[ دَ وَ ] (ع مص) تباه شدن چشمهای کسی از علتی که داشته است. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد).

[ دَ وِ ] (اِمص) دویدن. دویدگی. || روانی. جریان. (ناظم الاطباء).

(مادهٔ مضارع از دوشیدن) اسم از دوشیدن. رجوع به دوشیدن شود. || و گاه صفت فاعلی از آن ساخته شود و به صورت ترکیب به کار رود: شیردوش؛ شیردوشنده. || گاه نیز معنی
ظرفیت ...

(فرانسوی، اِ) شیر حمام. (ناظم الاطباء). آلتی مشبک مانند سر آب پاش که به لولهٔ آب متصل کنند و در گرمابه ها بر سقف یا بر دیوار نصب کنند شستشو را.
- دوش گرفتن (تداول ...

(اِ) شانه. کول و شانه و کتف. آن جزء از بدن که بواسطهٔ وی در انسان بازوها و در چارپایان دستها به تنه متصل می گردند. (ناظم الاطباء). فراز بندگاه که آن را سفت و کفت نیز گویند و
به ...

(اِ، ق) شب گذشته. (شرفنامهٔ منیری) (از آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) (از برهان) (از غیاث). دوشینه. دوشین. بارحه. (دهار). شب که منتهی شود به روزی که در آن باشند. دیشب.
شب گذشته. مقابل دی و دیروز. (یادداشت مؤلف):
از کوهسار دوش ...

[ په . ] (اِ.) کتف ، شانه .

[ په . ] (ق .) شب گذشته .

(اِ.) آلتی مشبک مانند سر آب پاش که در گرمابه به شیر آب بندند و در زیر آن شستشو
کنند. ؛ ~ گرفتن : حمام کردن .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca دوش sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki دوش sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful