دستبند

[ دَ تَ بَ ] (معرب، اِ مرکب) بازیی
است مجوس را که دست یکدیگر را گرفته به
دور هم می چرخند همچون رقصیدن. (از
اقرب الموارد). قسمی بازی که عرب آنرا
دَعکسة گویند. (از مهذب الاسماء). نوعی از
رقص ایرانیان قدیم که ...

[ دَ بَ ] (اِ مرکب) دست بند. لعل و
مروارید و امثال آنرا گویند که زنان بر رشته
کشند و بر دست بندند. (از جهانگیری)
(برهان). عقد گوهرین که زنان بر دست بندند.
(غیاث). دستینهٔ زنان. (آنندراج). چیزی است
که ...

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca دستبند sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki دستبند sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.