خون

خون nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca خون nə mənasıdır? Farsca - Farsca

(اِخ) قریه ای است چهار فرسنگ
بیشتر میانهٔ شمال و جنوب بشگان. (فارسنامهٔ
ناصری). این نقطه در فرهنگ جغرافیایی
ایران چنین آمده است: دهی است از دهستان
بوشگان بخش خورموج شهرستان بوشهر و
شمال خاوری خورموج کنار راه مالرو
عمومی برازجان به ...

(ع اِ) جِ خُوان، خِوان، خَوّان و خُوّان.
(منتهی الارب) (از تاج العروس) (از
لسان العرب).

(اِ) مایعی است سرخ رنگ در بدن
جانداران و آن یکی از اخلاط اربعه است بنزد
قدما. (یادداشت مؤلف). دم. (از برهان قاطع).
ماده ای قرمزرنگ و سیال که در رگهای بدن
(وریدها +شریانها) جریان دارد و مرکب
است از دو ...

[ خَ ] (ع اِمص) دغلی. نادرستی.
|| ضعف و سستی در بینایی. (منتهی
الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). ج،
خَوان، خُوان.

[ خَ ] (ع مص) دغلی. ناراستی کردن.
(منتهی الارب) (از تاج العروس) (از
لسان العرب). خیانت کردن. شرایط امانت بجا
نیاوردن. مقابل امانت ورزیدن. (یادداشت
بخط مؤلف).خیانة. خانة. مخانة. یقال: خان
الرجل الامانة؛ نادرستی کرد آن مرد در امانت
و ...

[ خَ ] (اِ) خَن. خانه. (یادداشت مؤلف).
رجوع به خن شود.

[ په . ] (اِ.) مایعی سرخ رنگ که در رگ های بدن جانوران جریان دارد و تغذیة بدن از
آن تأمین می شود. خون مرکب از گلبول های سرخ و سفید است . ؛ ~ به پا کردن کنایه از:
جنگ و جدال سخت و خونین برپا کردن . ؛ ~ خود را کثیف کردن کنایه از: عصبانی شدن .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca خون sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki خون sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful