خواجه

خواجه nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca خواجه nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ خوا / خا جَ / جِ ] (اِخ) دهی است
از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان
سیرجان. این دهکده کوهستانی و سردسیر و
راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۸).

[ خوا / خا جَ / جِ ] (اِخ) دهی است
از دهستان کروک بخش مرکزی شهرستان بم.
واقع در ۸ هزارگزی خاور بم و ۷ هزارگزی
شمال شوسهٔ بم به زاهدان. این ده در جلگه
قرار دارد با آب ...

[ خوا / خا جَ / جِ ] (اِخ) بلوک
کوچکی است در جانب جنوب شیراز. درازی
آن از مرادآباد تا دارنجان از چهارفرسنگ
بیشتر. پهنای آن از موک تا قریهٔ سیریزکان
چهارفرسنگ محدود است. از جانب مشرق
به ...

[ خوا / خا جَ / جِ ] (اِخ) تیره ای از
اسیوند هفت لنگ بختیاری. (جغرافیای
سیاسی کیهان ص ۷۳).

[ خوا / خا جَ / جِ ] (اِخ) دهی است
از بخش ورزقان شهرستان اهر که از جهت
اداری تابع بخش بستان آباد شهرستان تبریز
است. با ۱۴۵۵ تن سکنه. آب آن از تلخه رود
و پای چای و محصول ...

[ خوا / خا جَ / جِ ] (اِخ) تیره ای از
طایفهٔ اورک از هفت لنگ بختیاری.
(جغرافیای سیاسی کیهان ص ۷۴).

[ خوا / خا جَ / جِ ] (اِ) کدخدا.
رئیس خانه . || معظم. (برهان قاطع). سید.
آقا. (یادداشت بخط مؤلف). بزرگ :
تقصیر نکرد خواجه در ناواجب
من در واجب چگونه تقصیر کنم.
(منسوب به رودکی).
مرد مرادی ...

(خا جِ) (ص .) 1 - بزرگ ، سرور. 2 - مالدار، دولتمند. 3 - اخته ، مردی که خایه اش
را کشیده باشند.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca خواجه sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki خواجه sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful