خط

خط nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca خط nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ خُ طط ] (اِخ) نام جای پرنخلستان
است در بحرین و آنرا خط عبدالقیس نیز
می گویند. (معجم البلدان).

[ خُ طط ] (اِخ) موضع حیی. (ناظم
الاطباء).

[ خُ طط ] (اِخ) یکی از دو کوه مکه که
ابوقبیس و احمر باشد. (ناظم الاطباء) (منتهی
الارب). در معجم البلدان آمده است: نام
کوهی واقع در مکه که عبارتست از اخشب
غربی.

[ خَ طط / خِ طط ] (اِخ) نام موضعی
است ببحرین که نیزه های خوب بدانجا
منسوب است. (یادداشت بخط مؤلف): و
بر اردشیر که دارالملک کرمانست او بنا کرد و
اهواز و خوزستان و شهریست خره نام از
موصل و ...

[ خُ طط / خَ طط ] (ع اِ) راه بزرگ.
شاهراه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از
لسان العرب).

[ خِ طط ] (ع اِ) زمین باران نارسیده.
(منتهی الارب) (از تاج العروس) (از
لسان العرب) (از اقرب الموارد). || زمینی
که در آن فرودآیند و پیش از آن کسی
فرودنیامده باشد. (منتهی الارب) (از تاج ...

[ خَ طط ] (ع مص) گائیدن زن را
بجماع خط. (منتهی الارب) (از تاج العروس)
(از لسان العرب). منه: خط المرأة خطا. (منتهی
الارب). || کم و اندک خوردن. (منتهی
الارب) (از تاج العروس). منه: خط ...

(خَ طّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - اثر و نشانة قلم بر کاغذ و غیره . 2 - نوشته . 3 -
نویسندگی . 4 - فرمان . 5 - کنایه از: موی صورت که تازه در آمده . 6 - فاصلة بین دو
نقطه (ریاضی ). 7 - مسیر ویژة رفت و آمد پیوستة یک یا چند وسیلة نقلیه . 8 -
خوشنویسی . 9 - مرام ، مسلک . 10 - دستگاه انتقال یا جابه جایی چیزی در مسیر یا
منطقه ای مشخص به وسیلة لوله ها، سیم ها و مانند آن ها: خط گاز، خط لوله . 11 -
ردیف ، صف . ؛ ~و نشان کشیدن (کن .) تهدید کردن . ؛~بر آب دادن (کن .) ناپایدار و
از بین رفتنی . ؛~ خرچنگ قورباغه (کن .) شیوة نوشتن ناشیانه ، ناهموار و بد. ؛ در
~بودن (کن .) در امان بودن ، تحت حضانت بودن .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca خط sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki خط sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful