خرس

خرس nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca خرس nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ خِ ] (اِخ) نام جایگاه استواری بوده به ارمنیه در ساحل دریا و متصل بشروان. (از معجم البلدان).

[ ] (اِخ) نام دیهی بوده از دههای معتبر و تابع خوی به آذربایجان. (از نزهةالقلوب چ لیدن ص ۸۵).

[ خَ رَ ] (ع اِ) عیب کوچکی است در اسب و علامت آن شیهه کشیدن این حیوانست بی آنکه بتواند حمحمه کند. (از صبح الاعشی ج ۲ ص ۲۵).

[ خِ ] (اِ) چارپایی گوشت خوار و بسیار پشم آلود از طایفهٔ ماشیةالخفیة. (از ناظم الاطباء). بهندی آزاریچهه گویند. (از غیاث اللغات). در حاشیهٔ برهان چ معین آمده است: پهلوی ، اوستا ahs ra، پارسی باستان ahsra ...

[ خَ رِ ] (ع ص) به شب نخوابنده، منه: رجل خرس؛ مردی که بشب نخوابد. (منتهی الارب).

[ خَ / خِ ] (ع اِ) خم می. (از مهذب الاسماء). خُم. (از منتهی الارب). ج، خُروس.

[ خَ رَ ] (ع مص) گنگ شدن. (از تاج العروس) (از لسان العرب) (منتهی الارب):
در ثنای مجلس میمون تو مداح را
ناید اندر دل ملال و از زبان ناید خَرَس.
سوزنی.

|| (اِمص) گنگی. ...

[ خُ ] (ع ص، اِ) جِ اَخْرَس و خَرْساء. رجوع به اخرس و خرساء شود:
آخر از استاد باقی را بپرس
یا حریصان جمله کورانند و خُرس.
مولوی (مثنوی).

|| مهمانی ولادت. (از منتهی الارب). ...

(خِ) (اِ.) پستانداری است از راستة گوشت خواران تنومند و قوی ، با بدنی پُر پشم که
می تواند روی دو پا بایستد و از درخت بالا رود. ؛ با ~ توی جوال رفتن کنایه از: با
شخص نامناسبی سر و کار پیدا کردن .

(خَ رَ) [ ع . ] (اِمص .) گنگی .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca خرس sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki خرس sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful